خلاصه داستان سریال استانبول ظالم قسمت ۱۲ + زیرنویس و دوبله
آگاه در تبلت اش اخبار روز را چک می کند و عکس های جنک را با حوله میبیند که سوژه ی ملت شده. او عصبی میشود و تبلت را به دیوار می کوبد. جمره دنبال ویدیو خوانندگی اش در اینترنت میگردد اما اثری از آن نیست. آگاه می آید و میگوید که ویدیو را از اینترنت پاک کرده. جمره ناراحت میشود و بیرون میرود.او نمیخواهد کسی بخاطر آرزوهایش سرزنش اش کند. ندیم از ناراحتی جمره، ناراحت میشود. از این رو آگاه دستور میدهد تا دوباره ویدیو در اینترنت آپلود شود.
جنک که مست کرده به خانه می آید و با پدرش رو به رو میشود. آگاه نگاهی از روی عصبانیت به او میکند و به اتاقش می رود. شنیز نزد آگاه میرود و میگوید که جنک برای جلب توجه این کارها را میکند. وقتش رسیده او را به شرکت بیاید و خودش را برای پدرش ثابت کند. جنک از نگاه های پدرش عصبی شده و به اتاق ندیم میرود. ندیم از دیدن او خوشحال میشود و لبخند میزند. جنک به روی او هجوم میبرد و میگوید :{ نخند. من تورو انداختم. فهمیدی؟ من اینکارو با تو کردم} شنیز فریاد های جنک را می شنود و به اتاق می آید تا آرام اش کند. جمره متوجه میشود که گوشی تلفن اش در اتاق ندیم جا مانده و برای برداشتنش به ویلا بازمیگردد. او صداهای بلند جنک را می شنود اما نمی فهمد که جریان از چه قرار است. وقتی شنیز، جنک را به اتاق میبرد، جمره را میبیند که فالگوش ایستاده. جمره تلفن اش را بهانه میکند و به اتاق ندیم میرود. شنیز از اینکه جمره همه چیز را فهمیده باشد، وحشت میکند و به پسرش میگوید این پرستار با بقیه پرستارها تفاوت دارد. او خطرناک است و قطعا به این موضوع پیله خواهد کرد.
روزبعد جمره تلاش می کند تا ندیم را به حرف بیاورد و بداند آن مادر و پسر در اتاق چه می گفتند. آگاه مطلع میشود که دیشب جنک به ندیم سر زده است و خوشحال میشود. او جنک را بغل میکند و میگوید که امروز به شرکت بیاید تا کارش را شروع کند. شنیز از اینکه آگاه فرصتی به پسرشان داده خرسند است اما جنک به شرکت نمی رود. در عوض نقشه ای برای جمره می کشد و دستور میدهد تا کسی با جمره تماس گرفته و او را به خوانندگی دعوت کند. جمره، یک متخصص گفتار درمانی آورده تا با ندیم تمرین کند. که ناگهان شخصی با جمره تماس میگیرد و پیشنهاد خوانندگی به او میدهد. او بعد از کمی فکر کردن، قبول میکند. سحر به دخترش افتخار کرده و او را تشویق به این کار می کند.
چند روزی است که پدر کرم برای انتقام گرفتن از آگاه شخصی به سوی جیوان فرستاده تا به او نزدیک شود. آن مرد به دروغ به جیوان میگوید که بوسیله شغلی که دارد، روزانه سی هزار لیر درآمد دارد. کار از این قرار است که جعبه ای مهم که حاوی کادوی گران بهاییست به سرقرار آدم های پولدار میبرد و پاداش میگیرد. جیوان ابتدا مقاوت میکند و عقیده دارد که در این راه ها ممکن است پول حلال نباشد. اما به دلیل بدهی هایی که به آگاه دارد، وسوسه میشود این کار را قبول کند. آن مرد تاکید میکند که با همین ماشین زیر پایش به سرکار برود و با تاکسی نرود. سپس جعبه را به جیوان میدهد. جیوان پس از آنکه داملا را به خانه میرساند، به بهانه ی بنزین زدن بیرون می رود. کمی بعد پلیس ها، ماشین جیوان را متوقف میکنند و پس از بازرسی پشت صندوق، چند کیلو مواد مخدر جاسازی شده را می یابند. همچنین درون آن جعبه ای که دست جیوان بود هم مواد مخدر وجود داشت.
در همین حال جمره به کاباره ای میرود که از او برای خوانندگی دعوت کرده بودند. جمره در اتاق گریم، آرایش میشود و به او لباس مجلسی قرمز میدهند تا بپوشد. سپس میگویند یکی از قوانین کاباره این است که باید چشمان خواننده بسته باشد و در پایان آهنگ چشمهایش را باز کند. آن ها با پارچه ی قرمزی چشمان جمره را میبندند و او را بالای سن میفرستند. بند موسیقی شروع به نواختن میکند و جمره آهنگ کلاسیکی میخواند. اما هیچ تماشاچی ای وجود ندارد زیرا جنک آن کاباره را دربست رزو کرده تا جمره برایش بخواند. او روی مبل تکیه داده و به جمره که با چشمان بسته میخواند لبخند میزند.
در نبود جمره، شنیز فرصت را غنیمت شمرده و به اتاق ندیم میرود تا کاری کند. پلیس ها دم در ویلای آگاه می آیند تا او را به جرم خریدو فروش موادمخدر دستگیر کنند.