خلاصه داستان سریال استانبول ظالم قسمت ۱۹ + زیرنویس و دوبله
نریمان دست جرن را میگیرد و به بیرون از محوطه میبرد. او به جرن میگوید: {چرا اینکارو با خودت کردی؟} جرن میگوید که این اتفاقات بخاطر دروغ نریمان بوده است. جرن بخاطر اینکه فکر میکرده قرار است با جنک ازدواج کند، با او رابطه داشته و حالا حامله است. جرن مصمم است و میخواهد هرچه سریع تر، جنک را از وجود بچه با خبر کند. اما مادربزرگش مانع اینکار می شود و عقیده دارد که جنک به او توجهی نخواهد کرد و با مادری که دارد، از شر جرن خلاص می شود. نریمان میگوید که باید صبر کنند تا جای بچه محکم شود و قابل سقط شدن نباشد. در ضمن اگر الان این خبر را همه بفهمند، هیچ کس از جرن حمایت نخواهد کرد. مادرش اگر بداند دخترش قبل از عقد و عروسی حامله شده، او را میکشد. جنک و خانواده اش او را قبول نخواهند کرد. بنابراین باید با فکر و نقشه ی قبلی عمل کنند. جرن قبول میکند که تا وقتش نشده، سکوت کند. نورتن تلاش میکند که به ندیم غذا بدهد اما ندیم نمیخورد. ندیم میگوید که جمره را میخواهد. نورتن حرف های ندیم را به آگاه خبر میدهد.
آنها در آشپزخانه مشغول کار بودند که نورتن می آید و به جرن میگوید که به اتاق ندیم برود و شام بدهد. جرن با بی میلی قبول می کند. جمره تمام روز کاری نکرده و اجازه ی ورود به ویلا را ندارد. او در حیاط ایستاده و هوا میخورد. جنک به خانه می آید و به سمت جمره می رود. او با خنده به جمره میگوید که به خانواده ات گفتی منو بوسیدی. جمره در پاسخ میگوید که خیال نکند از او خوشش می آید. او فقط می خواست حد و حدود برادر کوچکش (جیوان) را نشان دهد. جنک با لبخند می گوید :{ تو شجاع ترین دختری هستی که تاحالا دیدم. حتی جلوی مامانم هم ایستادی. در واقع میتونم بگم یه احمق شجاع هستی. چون حماقت کردی و بدون تاکتیک و برنامه ریزی جلو رفتی. من به تو راهشو نشون میدم. برو معذرت خواهی کن. کارت رو پس بگیر. و به میدون جنگ برگرد.} جمره میگوید که لازم نیست به او درس بدهد. جمره نمی تواند بفهمد چرا جنک میخواهد به او کمک کند.
جرن در اتاق ندیم، سعی میکند به او غذا بدهد. اما ندیم لب به غذا نمی زند. جرن صبرش را از دست می دهد و غر میزند. ندیم میلی به غذا ندارد زیرا می خواهد که جمره بیاید. او با ویلچر جلوی پنجره می رود و جمره و جنک را در حیاط میبیند. جرن که هنوز از خواهرش کینه به دل دارد، به در گوش ندیم اتفاقی که بین جمره و جنک افتاده است را خبر میدهد. ندیم عصبی می شود و با ویلچر به طبقه پایین می رود. او با سرعت به سمت جنک میرود و رویش هجوم می برد. ندیم از روی ویلچر به روی ندیم می افتد و او را کتک می زند. جنک خود را از دست ندیم نجات نمی دهد، درعوض فریاد میزند که منو بزن. جرن با عجله به سالن غذاخوری می رود و میگوید آقا ندیم و جنک در حیاط دعوایشان شده است. آگاه و شنیز و داملا همگی به حیاط میروند. آگاه به بادیگارد ها دستور میدهد ندیم را از روی جنک بلند کنند و به اتاقش ببرند. جنک با صورت زخمی بلند می شود و با ماشین بیرون می رود. آگاه نمی داند چه خبر شده و چرا دعوا شده است. از این رو به اتاق ندیم می رود و از او سوال می کند. ندیم نام جمره را می آورد و میگوید :{ جمره بازیچه اون نیست. جمره مال منه} شنیز که می بیند پسرش زیر کتک های ندیم مانده و خود را مجازات کرده است، گریه اش میگیرد و به اتاق می رود. آگاه در اتاقش جریان را به نورتن میگوید و نمی داند چه کار کند. پسرش به بال و پر جمره می پیچد و برادر زاده اش عاشق جمره شده است. او نمی داند که آیا باید جمره و ندیم ازدواج کنند یا خیر. شنیز که فال گوش ایستاده است با شنیدن ازدواج به اتاق می آید و میگوید که باید از روی جنازه من رد بشوی. آگاه نورتن را مرخص می کند. شنیز می گوید دختری که از خانواده بی ادبی ست و عذرخواهی نکرده است، عروس این خانواده نخواهد شد. آگاه تایید می کند و بخاطر گستاخی جمره به شنیز حق می دهد.
جمره در خانه استرس دارد و دلیل حال ندیم را نمی داند. او به یاد حرف جنک می افتد و میفهمد که حق با جنک بوده است. از این رو به عمارت می رود و در حضور آگاه، از شنیز عذرخواهی میکند. او می خواهد که سر کار برگردد. آگاه عذرخواهی او را قبول می کند و اجازه کار می دهد. جنک با افکار پریشان رانندگی می کند و در جاده ای می ایستد. او آن شب به خانه باز نمیگردد.
صبح روز بعد، جمره رو به روی ندیم می نشیند. ندیم لبخند می زند و خودش صبحانه اش را می خورد. آگاه از دوربین خوشحالی ندیم را میبیند و خوشحال می شود. شنیز با گوشی تلفن اش به دوربین وصل است و آنها را زیر نظر دارد. او می خواهد که کتک های دیشب ندیم را تلافی کند. جمره از ندیم دلیل دعوای دیشب را می پرسد. ندیم می گوید که جنک تو را بوسیده و می خواسته به تو تجاوز کند. جمره عصبی میشود و می پرسد چه کسی اینها را به تو گفته است. ندیم میگوید :{ خواهرت گفته}