خلاصه داستان سریال استانبول ظالم قسمت ۵۶ + زیرنویس فارسی

سحر به دنبال فلش می‌گردد که در حیاط جرن را می‌بیند. او سعی می‌کند که از زیر زبان دخترش حرف بکشد و بفهمد که چه چیزی را پنهان می‌کند. جرن می‌خواهد درد ها و سختی هایی که کشیده است را به مادرش بگوید اما شنیز سر می‌رسد و جرن با دیدن او سکوت می‌کند. او از مادرش جدا شده و نزد شنیز می‌رود. سحر بیشتر از قبل مصمم می‌شود که حقیقت را بفهمد. شنیز به جرن می‌گوید باید باهم همکاری کنند و ازدواج جمره و جنک را نابود کنند.
جنک و جمره به شنیز گفته اند که به مسافرت خواهند رفت ولی درواقع دروغ گفته اند. صبح روز بعد سحر همچنان دنبال فلش می‌گردد. جیوان در حیاط قدم می‌زند و به فلش نگاه می‌کند او با دیدن داملا، از او لپ تاپ میخواهد تا محتوای فلش را ببیند.
صبح در قایق جمره صبحانه آماده می‌کند و جنک برای نان خریدن می‌رود. جرن به قایق می‌آید و با دیدن جمره می‌گوید: « من خیلی در حق تو بدی کردم. دلم میخواد مثل گذشته ها خواهر باشیم. او جمره را بغل می‌کند ولی جمره که حرف های جرن را باور نکرده، حرفی نمی‌زند. جرن با دیدن چمدان های جنک عصبی شده و دوباره مانند قبل پرخاشگری می‌کند. او می‌گوید که جمره اول ندیم را دزدیده بود و حالا میخواهد جنک را بدزدد. جمره برای این رفتار های جرن پوزخندی می‌زند و میگوید که از آنجا برود. اما جرن، جمره را هل می‌دهد و سر جمره به قایق می‌خورد و بیهوش می‌شود. جرن با دیدن خونریزی جمره می‌ترسد و فرار میکند. جنک که نان خریده سر می‌رسد و جمره را بیهوش میبیند.
جرن با گریه به ویلا می‌رود و در اتاق خود را حبس می‌کند. نریمان و سحر نگرانش می‌شوند و تلاش می‌کنند در را باز کنند. جیوان در اتاق داملاست تا فلش را ببینند اما لپتاپ داملا شارژ ندارد و خاموش می‌شود. آنها سروصدای طبقه بالا را می‌شنوند و بالا می‌روند. جرن با استرس به ندیم می‌گوید: « من نمیخواستم اونو بکشم. من قاتل شدم. خواهرم رو کشتم. ناگهان در باز می‌شود و جرن مادرش را بغل می‌کند. ندیم با حرف هایی که جرن گفته، بدحال شده و شدیدا می‌لرزد. نریمان و سحر، جرن را با خود به طبقه پایین می‌برند تا حرف بزنند. جرن می‌خواهد تعریف کند که شنیز سر می‌رسد. ناگهان جنک فریاد زنان وارد عمارت شده و می‌گوید: « چه کسی به زن من حمله کرده؟
آن روز همگی به بیمارستان پیش جمره رفته اند. پلیس از جمره در مورد اتفاقی که افتاده سوال می‌کند. در حالی که جمره چپ چپ به جرن نگاه می‌کند، می‌گوید که پایش لیز خورده و افتاده است. شنیز آرام به جرن می‌گوید: « بهت گفته بودم سرشونو گرم کن نه اینکه بری بکشیش. سحر تلاش می‌کند که به دخترش کمک کند اما جمره قبول نمی‌کند. جنک و جمره به قایق بازمیگردند و جنک می‌پرسد که چرا حقیقت را به پلیس نگفته؟ جمره می‌گوید: « میخوام ببینم بازی شنیز خانم تا کجا ادامه داره.
آن شب ندیم به یاد جمره گریه می‌کند و دفتر موسیقی را پاره پاره می‌کند. ندیم تلاش می‌کند روی پاهایش بایستد و به سختی موفق می‌شود چند ثانیه این کار را انجام دهد.
روز بعد، داملا فلش را روی لپتاپ میبیند و می‌فهمد که جیوان آن را فراموش کرده. او فلش را برمیدارد و تحویل سحر می‌دهد تا بدست جیوان برسد. سحر آن را می‌گیرد و به اتاق آگاه می‌رود تا در لپتاپ آگاه آن را ببیند. فیلم آزار و اذیت ندیم، توسط جرن پخش می‌شود. ناگهان آگاه سر می‌رسد و سحر را پشت میز میبیند.
شنیز متوجه شده که فلش در گاوصندوق نیست و به سراغ جرن می‌رود زیرا فکر می‌کند او برداشته است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *