خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 148
همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 148 را برایتان آماده کرده ایم.
امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
دفنه از عمر جدا شده و به سمت خانه می رود. او در پارک، جومالی و سیدعلی را مشغول دعوا می بیند.
او حرفهای سیدعلی در مورد دردسرهای ملک را می شنود و می فهمد که جومالی با ازدواج آنها مخالف است. او گریه اش گرفته و دسته گل از دستش زمین می افتد و از آنجا می رود.
عمر پیش خلیل رفته و با خوشحالی در مورد رضایت دفنه به خلیل میگوید. آنها سپس با هم به سمت خانه می روند.
در خانه، جومالی با عصبانیت ماجرای کنعان و بازارچه را به خلیل میگوید و به او و عمر به خاطر دفنه و ملک طعنه می زند.
دفنه با ناراحتی به خانه می رود و به ملک میگوید که این ازدواج صورت نمیگیرد، زیرا جومالی راضی نیست و با سیدعلی دعوا کرده است و او نمیخواهد که دوباره بین سیدعلی و جومالی بد بشود. ملک دفنه را بغل کرده و دلداری میدهد.
خلیل با عصبانیت به بازارچه رفته و مستقیم دم مغازه کنعان می رود و شروع به شکستن وسایل آنجا کرده و کنعان و آلپای را کتک می زند.
اهالی بازارچه جمع شده و آنها را جدا میکنند. کنعان متوجه قاب عکس عدنان می شود که شکسته است .
آلپای با عصبانیت خلیل را تهدید به پلیس میکند. کنعان جلوی او را میگیرد و میخواهد در ظاهر با حفظ متانت و آرامش، از دعوای خلیل چشمپوشی کند.
آسلی به خانه می رود و با حرص به فوندا میگوید که دوست پسرش کرم با او قهر است.
فوندا با نشانه هایی که می شنود، متوجه می شود که دوست پسر آسلی پسر آلپای است. او چیزی به روی خودش نمی آورد. سپس به آسلی میگوید که کاری میکند تا آنها آشتی کنند.
در خانه، نفیسه به اتاق سیدعلی می رود. سیدعلی میگوید که بابت اتفاقات بازارچه ناراحت است و اگر کنعان آنجا را خراب کند، او از خجالت دیگر نمیتواند در روی جومالی نگاه کند، زیرا حق با او بوده و وقتی که او از قبل گفته بود که کنعان باعث دردسر خواهد شد، او جدی نگرفته بوده است. ملک از پشت در حرفهای سیدعلی را می شنود.
آلپای در مغازه است. فوندا پیش او آمده و بابت بحث شب گذشته از او معذرت خواهی میکند و میگوید که حق با آلپای بوده و او به فکر آینده بچه هایش بوده است.
سپس به آلپای میگوید که دلش بچه میخواهد. آلپای متعجب شده و فوندا را بغل میکند. از نگاه فوندا مشخص است که نقشه ای دارد.
میرزا پیش خلیل می رود و او را بخاطر دعوا در بازارچه نصیحت و سرزنش میکند و میگوید که با این کار او نیز شبیه آنها شده و کنعان و آلپای را به هدفشان نزدیک می کند.
او از خلیل میخواهد که به خاطر ملک صبور باشد و به چیزی واکنش نشان ندهد، زیرا او را نیز ناراحت میکند.
صبح روز بعد، ملک زودتر از همه بیدار شده و بیرون می رود. او دم خانه جومالی رفته و منتظر می شود تا او بیرون بیاید.
هنگامی که جومالی بیرون می آید، ملک جلو رفته و بابت ماجرای بازارچه ابراز تأسف و معذرت خواهی میکند.
او از جومالی میخواهد که گناه او را پای بچه ها نگذارد و مانع رسیدن آنها نشود. جومالی به حرفهای ملک اهمیت نداده و با او بحث میکند و سپس می رود.
ملک به خانه برمیگردد. سر میز صبحانه همه پکر هستند. نفیسه کلافه شده و میگوید که دیگر این ماجرا را تمام کنند زیرا بازارچه از جان آنها مهمتر نیست و باید به خودشان بیایند.
سیدعلی حذف نفیسه را تایید کرده و میگوید که از عمر بخواهند شب برای خواستگاری بیاید. دفنه متعجب می شود ، اما به خاطر اختلافات بین سیدعلی و جومالی ناراحت است.
صبح فوندا آلپای را بیدار میکند. سپس پنهانی قرص ضد بارداری میخورد.
ملک به کارگاه پیش ویلدان می رود و با هم در مرود مشکلات درد دل میکنند. دسته گلی از طرف کنعان برای ویلدان می آید.
خلیل می آید و با عصبانیت در مورد کارهای کنعان صحبت میکند. ویلدان سعی دارد از کنعان دفاع کند و به او نیز حق بدهد. ملک متوجه می شود که چیزی بین ویلدان و کنعان وجود دارد.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال اسم من ملک قسمت 148 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال اسم من ملک قسمت 149 مراجعه فرمایید .
برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .