خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 204
همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 204 را برایتان آماده کرده ایم.
امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
در کافه، خلیل به جومالی به ناچار ماجرا را توضیح میدهد و میگوید که آلپای، اهدا کننده ملک بوده و به خاطر این کار، از خلیل امضا گرفته است که در صورت ازدواج با ملک، باید عمارت و مغازه را به آلپای بدهد.
آلپای میخواهد داخل کافه برود تا نامه کنعان را به جومالی نشان بدهد. همان لحظه ادریس می رسد و جلوی او را میگیرد و میگوید که او با این کار دردسر درست میکند و کنعان متوجه خواهد شد که نامه ها به دست ویلدان نرسیده است. او آلپای را منصرف میکند.
جومالی از اینکه خلیل بدون مشورت با او چنین کاری کرده، عصبانی شده و میگوید که خلیل خودش باید مشکل را به تنهایی حل کند.
در داروخانه، میتات از اینکه سیران به او نگفته بود که گولجه اسکیت ها را از طرف پدرش میخواسته، از او گله میکند. سیران میگوید که قصد بدی نداشته و میخواسته است که گولجه او را به جای پدرش قبول کند. میتات میگوید که گولجه او را جای برادرش میداند و آنها رابطه خوبی دارند و نیازی نیست که سیران تلاشی کند.
جومالی به عصبانیت به بازارچه می رود و شیشه مغازه کنعان را می شکند و با فریاد سراغ آلپای را میگیرد. ادریس آمده و میگوید که آلپای نیست.
شب در خانه جومالی سر میز شام، زمرد متوجه می شود که دفنه قرار است با قدریه در مغازه مشغول به کار شود و از این قضیه حرصش میگیرد. عمر و ویلدان نیز دفنه را حمایت میکنند.
ادریس دم خانه آلپای می رود و خبر میدهد که جومالی از او عصبانی است و دنبالش میگردد. آلپای به فکر فرو می رود. او به فوندا میگوید که بهتر است جواب نامه آخر کنعان را از طرف ویلدان، طوری بدهد که کنعان از آنجا دور بشود. او نگران است که کنعان چیزی در مورد توافق او و خلیل بفهمد.
در خانهی سیدعلی، سیدعلی موچکع با خوشحالی مشغول بازی با کادوهای تولد خود است. کرم علت نیامدن خلیل به تولد را میپرسد و تصور میکند که خلیل به خاطر بحث کرم بر سر آلپای نیامده است. ملک چنین چیزی را انکار کرده و میگوید که خلیل کار داشته است.
کمی بعد، خلیل به خانه سیدعلی می آید و کادوی تولد سیدعلی کوچک را میدهد.
در خانه میتات، سیران پیشنهاد میدهد که با هم فیلم ببینند. او متوجه می شود که موضوع فیلم را در یک کتاب خوانده است. او کتاب را از قفسه آورده و به میتات نشان میدهد و میگوید که قبلاً، یکی از دوستانش به نام علی آن کتاب را به او هدیه داده است. میتات با شنیدن این قضیه اخمهایش در هم می رود.
کرم به حیاط پیش اکراه می رود و پیشنهاد میدهد که روز بعد با هم برای پیدا کردن سر نخ به خلفتی بروند. اکراه نیز میگوید که میخواهد به خانه پدر بزرگش سر بزند و وسایلش را بیاورد.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال اسم من ملک قسمت 204 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال اسم من ملک قسمت 205 مراجعه فرمایید .
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .