خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه قسمت 320
در این مطلب خلاصه داستان قسمت 320 سریال سیب ممنوعه را برای شما آماده کرده ایم ؛ سریال پرطرفدار Yasak Elma یکی از سریال های پرطرفدار در بین مردم ایران میباشد ؛ سیب ممنوعه سریالی عاشقانه است که بازیگرانی همچون اونور تونا ، تالات بولوت ، شوال سام ، ادا اجه ، سودا ارگنچی در این سریال زیبا ایفا نقش میکنند .
آسمان به اتاق می رود و متوجه می شود که هالیت جان روی تابلو رنگ پاشیده است. او شوکه و ناراحت شده و سریع ییلدیز را صدا می زند و تابلو را به او نشان میدهد. آنها سعی میکند رنگ ها را پاک کنند، اما رنگ بیشتر پخش شده و تابلو بدتر می شود. ییلدیز عکس تابلو را برای اندر می فرستد و از او میخواهد که با وجود خرابی، هر طور شده آن را بفروشد. اندر کلافه شده و میگوید که سعی میکند مشتری پیدا کند.
اندر پیش حسنعلی می رود و به او میگوید که یکی از دوستانش مشکل مالی دارد و باید تابلویی را بفروشد و از حسنعلی میخواهد که آن را بخرد. حسنعلی با شنیدن قیمت بالای تابلو شوکه می شود و نهایتا به خاطر اندر قبول میکند که تابلو را بخرد. او بعد از رفتن اندر، از سدایی میخواهد که در مورد صاحب تابلو پیگیری کند تا بفهمد که چرا اندر اصرار به خرید چنین تابلوی گرانقیمتی دارد.
شب کایا و شاهیکا برای شام به خانه چاتای می روند. ییلدیز چاتای را به کایا معرفی میکند. آنها مشغول صحبت شده و شاهیکا بین حرفها میگوید که اندر با حسنعلی به او خیانت کرده اند و او نیز برای همین از حسنعلی جدا شده است. ییلدیز و چاتای متعجب می شوند.
آخر شب بعد از رفتن کایا و شاهیکا، چاتای از ییلدیز میخواهد که در مسایل بین اندر و شاهیکا خودش را دخالت ندهد تا دوباره مشکلی به وجود نیاید. ییلدیز نیز از او میخواهد که دیگر ماجرای گردنبند را تمام کند. چاتای قبول میکند،اما از ییلدیز قول میگیرد که دیگر چیزی را از او مخفی نکند.
حسنعلی متوجه می شود که تابلو برای ییلدیز است. او به شدت عصبانی شده و تصور میکند که اندر و ییلدیز به عمد قصد کلاهبرداری از او را داشته اند. او تصمیم میگیرد با چاتای صحبت کند.
اندر به خانه پیش ییلدیز می رود و به او میگوید که تابلو را برای خرید به حسنعلی معرفی کرده است. ییلدیز کلافه می شود. اندر میگوید که جز حسنعلی کسی اطراف آنها نبوده که حاضر به قبول خرید این تابلو باشد. ییلدیز سپس در مورد رابطه آن و حسنعلی سوال میکند. اندر می فهمد که شاهیکا به آنها چیزی گفته است و کلافه می شود.
حسنعلی به خانه چاتای می رود و همه را جمع میکند. سپس میگوید که ییلدیز قصد دارد با تابلویی از او پول زیادی بگیرد و سرش کلاه بگذارد. ییلدیز شوکه و شرمنده می شود و نمیداند باید چه بگوید. چاتای با تعجب به او نگاه میکند.
دوست دختر عمر دم شرکت می رود و با شاهیکا بحث میکند. شاهیکا میگوید که او نسبتی به عمر ندارد و کلافه می شود. او با آن دختر درگیر شده و او را هول میدهد. آن دختر زمین می خورد و سرش آسیب می بیند. شاهیکا هول می شود. عمر آمده و او و شاهیکا و آن دختر سوار ماشین می شوند.
اندر در شرکت دم اتاق کایا می رود.او و کایا همزمان به یکدیگر میگویند که باید با هم در مورد مسأله مهمی حرف بزنند.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال سیب ممنوعه قسمت 320 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال سیب ممنوعه قسمت 321 مراجعه فرمایید .
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم