خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه قسمت 324
در این مطلب خلاصه داستان قسمت 324 سریال سیب ممنوعه را برای شما آماده کرده ایم ؛ سریال پرطرفدار Yasak Elma یکی از سریال های پرطرفدار در بین مردم ایران میباشد ؛ سیب ممنوعه سریالی عاشقانه است که بازیگرانی همچون اونور تونا ، تالات بولوت ، شوال سام ، ادا اجه ، سودا ارگنچی در این سریال زیبا ایفا نقش میکنند .
در حادثه تیراندازی خانه چاتای توسط جانسو، ییلدیز و شاهیکا تیر میخورند. شاهیکا میمیرد و بچه ییلدیز نیز سقط می شود.
مراسم تشییع جنازه شاهیکا برگزار شده و همه جمع شده اند. همه از این اتفاق شوکه و متعجب هستند.
بعد از مراسم، ییلدیز از اینکه بچه اش را از دست داده است ناراحت است و آسمان و چاتای و فریده او را دلداری میدهند. چاتای خودش را در این حادثه مقصر میداند، زیرا جانسو به خاطر او به آنها حمله کرده بود. فریده چنین چیزی را انکار میکند و چاتای را بی تقصیر میداند. چاتای به ییلدیز میگوید که شاهیکا به نتیجه اعمالش رسید و عدالت الهی اجرا شد. ییلدیز اینطور نتیجه میگیرد که خودش نیز حتما به خاطر دروغهایی که گفته است بچه اش را از دست داده. او تصمیم میگیرد که از این به بعد هیچ دروغی نگوید.
اندر پیش کایا است و سعی دارد او را دلداری بدهد. او به اصرار به کایا میگوید که باید غذا بخورد و به فکر خودش باشد.
در خانه حسنعلی، از اینکه دختری را که به خانه اش راه داده بود چنین کارهایی کرده ناراحت است و در این مورد با سدایی حرف می زند. سپس با عمر به خاطر رابطه با جانسو بحث میکند و او را نیز مقصر میداند. عمر میگوید که جانسو خودش پنهانی وارد خانه شده و اسلحه را برداشته بود و او تقصیری ندارد.
یک هفته بعد ، ییلدیز امیر و جانر را صدا زده و به آنها میگوید که تصمیم دارد خشکشویی را تعطیل کند، زیرا برای آنها سود ندارد. امیر و جانر از اینکه بیکار بشوند ناراحت می شوند، اما چاره ای ندارند. ییلدیز به آنها میگوید که تصمیم دارد از به بعد راستگو باشد و از آنها نیز میخواهد اینکار را بکنند. آنها از این تصمیم ییلدیز متعجب می شوند.
عمر مدیریت باشگاه یکی از آشنایان را به عهده گرفته و در آنجا مشغول به کار می شود. او به امیر و جانر نیز پیشنهاد میدهد که پیش او در باشگاه کار کنند.
حیاتی پیش کایا آمده و میگوید که او کارمند شاهیکا بوده و حالت دیگر آنجا کاری ندارد و میخواهد برود. کایا قبول نمیکند و میگوید که حیاتی تا زمانی که بخواهد میتواند پیش او کار کند.
آسمان سعی دارد هر طور شده به حسنعلی نزدیک بشود. او به بهانه ای به شرکت می رود. سپس برای دور کردن چشم بد از حسنعلی، شروع به دود کردن اسپند میکند. حسنعلی از کارهای او کلافه می شود. سدایی با دیدن دود از خارج اتاق تصور میکند که آتش سوزی شده و با کپسول آتش نشانی داخل آمده و آن را روی سر و صورت حسنعلی و آسمان می پاشد. حسنعلی عصبی می شود. آسمان نیز با همان سر و وضع به خانه می رود و از اینکه به هدفش نرسیده است کلافه است.
حسنعلی در شرکت در مورد آسمان و کارهایش با سدایی صحبت میکند. سدایی به حسنعلی میگوید که از حرفهای او مشخص است که هنوز به فریده علاقه دارد و باید سراغ او برود. حسنعلی در ظاهر چنین چیزی را انکار میکند.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال سیب ممنوعه قسمت 324 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال سیب ممنوعه قسمت 325 مراجعه فرمایید .
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم