خلاصه داستان سریال ترکی استانبول ظالم قسمت 149

همراهان گرامی در این بخش خلاصه سریال استانبول ظالم قسمت 149 را برایتان اماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

استانبول ظالم

استانبول ظالم قسمت 149

وقتی شنیز آگاه را در آن وضعیت میبیند، شوکه شده و سریع به اتاقش برمیگردد.

داملا و جنک به اتاق آگاه می روند. داملا با گریه، سعی دارد آگاه را به هوش بیاورد. جمره به اتاق می آید و بعد از گرفتن نبض آگاه، میگوید که او مرده است. داملا دادو فریاد کرده و جنک نیز گریه میکند. ندیم با حسرت و ناراحتی به این صحنه نگاه میکند.

روز بعد، مراسم خاکسپاری آگاه برگزار می شود. جرن که باعث این اتفاق بوده، با ناراحتی و عذاب وجدان به مراسم می آید.

او سپس به خانه می رود و وقتی نریمان ناراحتی جرن را میبیند، او را قانع میکند که مقصر نیست و آگاه خودش بیمار بوده است.

او به اصرار، جرن را متقاعد میکند که همین حالا باید وسایلش را جمع کرده و به عمارت برگردد زیرا جای اصلی او همان جاست.

در خانه، شنیز به اتاقِ کارِ آگاه رفته و اشک میریزد. باشاک پیش او می آید و شنیز را با وجود اشتباهاتش، دلداری میدهد و میگوید که طرف اوست‌.

وقتی جنک و داملا به خانه برمیگردند، جنک با دیدن شنیز با عصبانیت سراغ او می رود و شروع به تحقیر و دعوا میکند.

سپس از نگهبانان میخواهد که شنیز را از خانه بیرون کنند. شنیز ملتمسانه به او نگاه میکند.

داملا با وجود اینکه از شنیز ناراحت است و به جنک حق میدهد، اما اصرار میکند تا شنیز را بیرون نکنند.

او به جنک اطمینان میدهد که شنیز فقط در اتاقش خواهد بود و نمی‌گذارد که جنک وجودش را حس کند. جنک بخاطر داملا قبول میکند.

جمره به خانه جرن می رود و بی مقدمه سیلی به گوش او می زند. او به جرن میگوید که قاتل آگاه است و بخاطر کاری که از او خواسته بود انجام ندهد، آگاه مرده است.

جرن که بخاطر حرفهای نریمان، حق به جانب شده است، با جمره بحث میکند.

جمره میگوید که جرن دیگر خواهر او نیست و سپس از خانه بیرون می آید. جرن از این حرف ناراحت می شود.

جنک بیرون از شهر رفته تا خودش را آرام کند. او دوباره سر درد شدیدی میگیرد و حالش بد می شود.

شب در خانه، سحر سر میز شام در مورد باعث و بانی پخش خبر صحبت میکند.

جمره به او میگوید که این کار، کار جرن بوده است . سحر شوکه و عصبانی می شود.

همان لحظه ، داملا به خانه سحر آمده و میگوید که از جنک خبری ندارد و نگران اوست.

جمره نیز میگوید که از جنک بی‌خبر است. جیوان وقتی بی قراری و تنهایی داملا را میبیند، او را بیرون می آورد تا کمی با یکدیگر قدم بزنند تا حال او بهتر بشود.

جنک بعد از اینکه بهتر می شود، سر خاک آگاه می رود و با او درد و دل میکند.

کمی بعد، ندیم نیز به آنجا می رود. جنک با دیدن ندیم، بدون اینکه حرفی با او بزند، از آنجا می رود. سپس ندیم شروع به درد و دل با آگاه می کند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال استانبول ظالم  قسمت 149 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال استانبول ظالم قسمت 150 مراجعه فرمایید

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *