خلاصه داستان سریال استانبول ظالم قسمت ۱۵ + زیرنویس و دوبله
جنک به پدرش می گوید که آنقدر بلندپروازی نکند و به فکر دشمن های خارجی نباشد. زیرا امکان دارد شخصی که به تازگی با او درگیری داشته است، این کارها کرده باشد. آگاه می گوید که هیچ وقت فکرهای کوچک نمیکند و میخواهد تنها باشد. آن روز صبح، در اخبار از دوست دختر جدید جنک کاراچای می گویند و تصاویر ورود جنک و جمره را به اداره پلیس نشان می دهند. شنیز وقتی در تبلت اش خبر را می بیند،. با عصبانیت به اتاق جنک می رود. جنک با دیدن خبر، خنده اش می گیرد. اما شنیز با عصبانیت تبلت را به دیوار می کوبد و از او می خواهد اینکارها را تمام کند. جنک با خنده می گوید :{ تو که اونارو از خونه بیرون کردی، دیگه واسه چی انقدر ناراحتی} قیافه شنیز با شنیدن این حرف تغییر میکند و میپرسد که تو از کجا فهمیدی بیرونشان کرده ام. جنک میگوید که کار دارد و می خواهد تنها باشد. او روی برگه ی اظهارات جیوان تمرکز میکند و آن را پشت سرهم می خواند. جیوان گفته است که فتحی همیشه کنار ماشین منتظر ایستاده بوده و هیچوقت رفت و آمدش را ندیده است. فتحی خود را راننده ی دوست داملا معرفی کرده ولی دوست داملا همچین راننده ای ندارد. داملا به همراه دوستش در اتاق نشسته اند و ناخن کار آمده تا ناخن هایشان را درست کند. جنک به اتاق داملا می رود و جریان را به دوست داملا میگوید. از آنجایی که هیچ دوربینی در آن محل از جیوان و فتحی فیلم نگرفته است، از داملا و دوستش می پرسد که آیا از آن روز عکسی دارند یا نه. دخترها گوشی هایشان را بیرون می آورد و عکس هارا چک میکنند. در یک عکس سلفی، جیوان و فتحی نیز افتاده اند. داملا با دیدن آن مرد میگوید :{ اینکه فتحی نیست. من اینو میشناسم قبلا برای کرم اینا کار میکرد. کرم نمیدونه که من این مردو میشناسم.} جنک مطمعن میشود که این پاپوش کار کرم و پدرش است.
شنیز به اتاق آگاه می رود و از خبر جدیدی که همه جا پخش شده می گوید. او میخواهد که یک متن تکذیب کننده برای شایعاتی که از دوست دختر جنک گفته، بنویسند. آگاه کمی پیش، تماسی داشته مبنی بر اینکه ایتالیا و آلمان قرارداد هایشان را کنسل کرده اند. او با نا امیدی به صندلی اش تکیه می دهد به شنیز می گوید که نام من و شرکتم خراب شده است آنوقت تو به فکر بدنامی پسرت هستی.
نورتن به اتاق ندیم می رود تا صبحانه اش را بدهد. ندیم بخاطر رفتن جمره ناراحت است و لب به غذا نمی زند. نورتن دلش برای ندیم کباب می شود اما کاری از دستش بر نمی آید. او در اتاق را باز میگذارد و می رود. وقتی ندیم در را می بیند با آسانسور به طبقه پایین می رود و به نورتن می فهماند که می خواهد عمویش را ببیند. در اتاق شنیز و آگاه مشغول صحبت بودند که ندیم وارد میشود. او در حالی که به شنیز اشاره می کند، بریده بریده حرف می زند و میگوید :{ اون جمره رو بیرون کرد. همشونو بیرون کرد} آگاه با تعجب به شنیز نگاه میکند. شنیز در حالی که انکار میکند، جنک وارد اتاق میشود و میگوید :{ بله مامان اونارو بیرون کرده} آگاه به اتاق خواب میرود و از شنیز می خواهد که دنبالش برود.ندیم به جنک نگاه می کند و از او بخاطر تایید حرفش تشکر میکند. جنک با سر تایید میکند و میرود. شنیز در اتاق، کار خودش را توجیه میکند و عقیده دارد کسانی را بیرون کرده که همسرش را به دردسر انداخته اند. آگاه میگوید:{ اینکه آنها را بیرون کردی یا نه مهم نیست. تو به من دروغ گفتی. کسی که ۲۵ساله زن منه بهم دروغ گفته}
جمره و مادرش که تا صبح جلوی زندان بوده اند به هتل می روند. جمره از اینکه آن هتل را جنک برایشان گرفته خوشش نمی آید و میخواهد آنجا را ترک کنند. جرن و مادربزرگش مطمئن هستند با آن چندرغاز پولی که دارند، هیچ کجا نمیشود رفت. ناگهان تلویزیون خبر دوست دختر جدید جنک کاراچای را میگوید و فیلم ورود آنها به اداره پلیس را نشان می دهد. جمره تمام اتفاق را برای مادرش توضیح می دهد و می گوید که آن پیشنهاد خوانندگی نقشه ی جنک بوده است. جرن از حسادت با جمره دعوایش می شود. سحر سر دخترهایش داد میزند تا بحث و جدل را تمام کنند. او با وکیل جیوان تلفتی صحبت می کند بلکه بتواند خبری از دادگاه جیوان بگیرد. اما وکیل جواب های سربالا می دهد و زمان دادگاه معلوم نمی شود. جرن پس از مدتی احساس میکند بوی بدی می آید و دوباره حالت تهوع می گیرد و به سرویس می رود. جرن در آینه به خودش نگاه می کند و با شک و تردید پی میبرد که حامله شده ولی به همه میگوید که فقط مریض شده است . او به سراغ تقویم اش می رود و روزهارا میشمرد..