خلاصه داستان سریال استانبول ظالم قسمت ۵۸ + زیرنویس فارسی
نریمان و جرن شب را در خانه جدید میگذرانند. نریمان از شرایطی در آن هستند غر میزند. جرن نمیتواند تحمل کند و به ویلا میرود تا با آگاه صحبت کند. اما نگهبانان اجازه ورود نمیدهند. جرن داد و فریاد به راه میاندازد و آگاه با دیدن او دستور میدهد تا او را ببرند. افراد آگاه او را به خانه بازمیگردانند. آن شب جمره مجبور است در اتاق جنک بماند. او روی تخت میخوابد و جنک روی مبل. صبح روز بعد، جرن به مادربزرگش میگوید که قصد دارد همه چیز را، از جمله بچه ی جنک را، به آگاه خبر دهد. در این لحظه شنیز سر میرسد. جرن گلایه میکند و اعتقاد دارد وضعیتی که به آن دچار شده تقصیر فلش شنیز است. شنیز میگوید: « من تقصیری ندارم. مادرت بهت خیانت کرد و فلش رو لو داد. جرن که چیزی برای از دست دادن ندارد، شنیز را تهدید میکند که اگر او را به ویلا نبرد همه چیز را لو خواهد داد. پس از رفتن جرن، شنیز نریمان را متقاعد میکند تا جلوی جرن را بگیرد.
سحر حاضر شده تا پیش جرن برود. جمره با دیدن او همراهش میرود. او میگوید که نمیخواهد با جرن دعوا راه بیندازد بلکه میخواهد تنهایی صحبت کنند. سحر و شنیز باهم روبرو میشوند. شنیز مادری کردن سحر را زیرسوال میبرد. سپَس میگوید:« شما سعی کردین منو از چشم شوهرم بندازین. اینکارتونو فراموش نخواهم کرد.
سحر سراغ جرن رفته و میگوید که جمره در کافی شاپ منتظر اوست. نریمان مخالف رفتن جرن است اما جرن میرود. او گمان میکند که جمره قصد تحقیر کردنش را دارد. اما جمره سوال مهمی از خواهرش دارد. او میگوید:« ما خواهریم. درسته زیاد دعوا میکردیم اما آخرش آشتی میکردیم. من با تو کاری نداشتم. چرا با من دشمن شدی؟ جرن پس از کمی مکث، میگوید که جواب این سوال را از جنک بپرسد.. سپس از آنجا میرود.
آگاه ندیم را آماده کرده تا به جایی بروند. او جنک را نیز صدا میزند تا بیاید. آنها همگی به شرکت میروند و اهالی شرکت که برای اولین بار بود ندیم را میدیدند به گرمی استقبال میکنند. آگاه ندیم را به اتاق مدیریتی که قبلا برای پدر ندیم بود، میبرد. او میگوید: « ببین پسرم اینجا قبلا برای بابات بود. الان همه اینا برای توست. کافیه روی پاهات بلند بشی و بگی من اینجام. او ندیم را پشت میز مدیریت میبرد. برای آگاه کاری پیش میآید و چند دقیقه بیرون میرود. جنک از این کار پدرش ناراحت شده زیرا واقعیت این است که همه چیز برای ندیم بوده.
او با ناراحتی از شرکت بیرون میزند و با مادرش روبرو میشود. شنیز متوجه ناراحتی پسرش شده و میگوید : « بهت که گفتم خوب شدن ندیم رو جدی بگیر. درست مثل بچگیاتون، همه اسباب بازی ها برای ندیمه. درحالی که در خانه، جمره منتظر آمدن جنک است، جنک به دیسکو میرود و مست میکند.