خلاصه داستان سریال ترکی آپارتمان بیگناهان قسمت 28

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان خلاصه داستان سریال آپارتمان بیگناهان قسمت 28 را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال آپارتمان بیگناهان قسمت 1

سریال آپارتمان بیگناهان قسمت 28

حکمت تصمیم می گیرد امروز بعد از سالها و اولین بار سر خاک همسرش برود. صفیه جلو می رود و می گوید: «میخوای بری؟ ولی اگه دلت نمیخواد نرو! این کارها باید از ته دل باشه. شاید پیش خودت میگی وقتی زنده بود تو روش نگاه کردم الان به سنگ قبرش نگاه کنم چی میشه نرو! » اما وقتی به حرف هایش فکر می کند حسابی ناراحت می شود و خودش را به خاطرش سرزنش می کند.
وقتی اینجی و اسرا در شرکت نشسته اند. دسته گلی برای اسرار از طرف اسد می آید. اسرا می گوید: «نمیفهمه که من بهش حسای اونطوری ندارم… » جند جلو می آید و با دیدن دسته گل می پرسد که برای که آمده و وقتی می فهمد برای اسراست کمی اخم هایش توی هم می رود.
اسد مدام در مورد اسرا صحبت می کند. هان فکرش پیش سالگرد مادرش مانده و زیاد به حرف های او گوش نمی دهد و وقتی اسد این را متوجه می شود دلخور می شود اما هان از او می خواهد به حرف هایش ادامه بدهد. اسد هم در مورد دیروز و این که اسرا خودش با او قرار ملاقات گذاشته و از کودکی هایشان پرسیده می گوید. هان عصبی شده و می گوید: «تو چی گفتی؟ » اسد می گوید: «سربسته در مورد قضیه معلم گفتم. » هان می گوید: «آخرین بارت باشه در مورد گذشته من به کسی چیزی میگی! » و بعد اضافه می کند: «اسرا تورو نمیخواد اسد! فقط به خاطر این که از زیر زبونت حرف بکشه باهات قرار گذاشته! یکم فکر کن! »
صفیه به اتاق گلبن می رود تا آنجا را هم تمیز کند. گلبن استرس می گیرد که صفیه یک موقع حلقه را پیدا نکند. صفیه هم جاروبرقی را برمیدارد تا زیر تشک را هم تمیز کند که چیزی داخل جاروبرقی گیر می کند. گلبن فورا جارو برقی را از او می گیرد تا خودش داخل آن را بگردد و چیزی که داخلش است را پیدا کند.
وقتی ممدوح به مدرسه می رود تا در مورد غیبت های اگه صحبت کند قول می دهد که برای از دست ندادن بورس هرکاری از دستش بربیاید انجام می دهد. معاون می گوید که با این نمره های اگه ممکن نیست بورسیه بشود و پولی ثبت نام شده. ممدوح جا می خورد و می گوید: «پولشو کی پرداخت میکنه؟ باباش؟ » معاون پرونده را بررسی می کند و اسم هان را می آورد.
وقتی هان از صفیه می شنود که گلبن به طبقه بالا رفته تا چیزی که داخل جارو برقی رفته را پیدا کند. هان فورا می فهمد که حتما حلقه داخلش است و به طبقه بالا می رود. گلبن می گوید: «داداش تو نمیتونی این کارو با ما کرده باشی مگه نه؟ نمیتونی ازدواج کرده باشی… » هان می گوید: «گلبن تو بهتر از همه منو درک میکنی… مگه من میخواستم اینجوری پنهونی این کارو کنم؟ مجبور بودم. اما اگه تو کنارم نباشی منم نمیتونم از پسش بربیام گلبن. میدونم تو خوشبختی منو میخوای و نمیخوای محکوم به یه زندگی بی عشق شم. نمیخوام دیگه به خاطر این که یکیو دوست دارم احساس کنم به خانواده م خیانت کردم. این بی انصافیه. میدونم تو هم اینجوری فکر میکنی که به آبجیم چیزی نمیگی و ازش قایم میکنی. منم منتظر یه زمان مناسبم. » گلبن تمام مدت گریه می کند و هان می گوید: «به این که کنارم باشی احتیاج دارم. بهم کمک میکنی؟ » گلبن سکوت می کند و نمیداند چه جواب بدهد. هان به او فرصت فکر کردن می دهد و به خانه برمی گردد.
وقتی هان متوجه می شود پدرشان می خواهد سر خاک برود از او می خواهد به خاطر بیماری اش این کار را نکند. حکمت می گوید: «میخوام برم ازش حلالیت بطلبم. شاید دیگه عمری نمونده باشه. » صفیه که حرف هایشان را می شنود وارد اتاق می شود و با عصبانیت می گوید: «چرا نمیذاری بره؟ دیگه حداقل این یه کارو باید بکنه! » هان می گوید: «ولی تو حق اینو داری نری نه؟ تو چند بار سر خاکش رفتی؟ ببین ما تورو قضاوتت نمیکنیم و میدونیم چرا نمیتونی بری پس تو هم راحتمون بذار! »
وقتی هان و نریمان و گلبن آماده می شوند تا سر خاک بروند، در راهرو ممدوح جلوی هان را می گیرد و با عصبانیت می گوید: «چه جرئتی باعث شد فکر کنی میتونی شهریه ی نوه م رو بدی؟ » هان نگاهی به خواهرانش می اندازد و بعد می گوید: «بهتره بعد از این که از سر خاک مادرم برگشتیم در موردش حرف بزنیم.. » ممدوح هم قبول می کند.
اسد به اسرا زنگ میزند و از او می خواهد همدیگر را ببینند تا در مورد هان صحبت کنند. اسرا هم فورا قبول می کند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال آپارتمان بیگناهان قسمت 28 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال ترکی آپارتمان بیگناهان قسمت 29 مراجعه فرمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *