خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 131

همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 131 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.

سریال اسم من ملک قسمت 131

مشاور املاکی دم مغازه پیش محمود می آید و پولی را که قدریه برای بیعانه خانه داده بود به او پس میدهد و میگوید که خانه را میتات کرایه کرده است.

محمود از شنیدن این خبر به شدت عصبی می شود.

او به پارک می رود و با میتات به خاطر این قضیه دعوا میکند.

میتات متعجب شده و میگوید که او از ماجرای خانه و اینکه قدریه آنجا را پسندیده بود خبر نداشته است، اما محمود حرف او را باور نمیکند و می رود. میتات از کارهای محمود کلافه می شود.

در کارگاه، خلیل به میرزا میگوید که میخواهد ماشین را بفروشد تا برای درمان ملک هزینه کند.

میرزا میگوید که این راهکار بی فایده است و باز برای ماه بعد نیز هزینه دارند و جومالی نیز به حساب و کتاب ها شک خواهد کرد.

نفیسه کمی کسل است و نفس تنگی دارد. زمرد به خانه آنها می آید و هدیه ختنه سوران حسن علی کوچک را که نداده بود به او میدهد.

او از اتاق دفنه صدای ساز می شنود و با غیض به اتاق او نگاه میکند و با طعنه میگوید‌ که هرکس باید مسیر زندگی خودش را ادامه بدهد.

سیدعلی به مغازه جومالی می رود و نمی‌گذارد که او باقلوا بخورد و میگوید که باید پرهیز را رعایت کند.

همان لحظه، کنعان و آلپای نیز داخل مغازه می روند و کنعان از آنها به خاطر مراسم ختنه سوران و حرفهایی که روز آتش سوزی شده بود معذرت خواهی میکند . سیدعلی و جومالی متعجب می شوند.

اونزیله برای خرید ادویه به مغازه زینال می رود. زینال از اینکه اونزیله هنوز جوابش را نداده ناراحت است و آن را به منزله جواب منفی میداند.

اونزیله میگوید که زینال میتواند به خواستگاری اش برود. زینال از شنیدن این خبر به شدت خوشحال می شود و ذوق میکند.

سپس پیش محمود می آید و خبر را میدهد و میگوید که شب میخواهد به خواستگاری بیاید.

هنگامی که سیدعلی می آید، محمود در این باره به او نیز خبر میدهد

زینال از روی خجالت سرش را پایین می اندازد. سیدعلی با لبخند میگوید که شب منتظر هستند.

کنعان وقتی از دور حرفهای آنها را می شنود، به مغازه زینال می رود و به او میگوید که برای خرید بروند تا او برای شب آماده بشود.زبنال خوشحال شده و با هم به بازار می روند.

ملک تر خوشحالی نتیجه آزمایشات خود به دفنه زنگ می‌زند و میخواهد که با کرم به پارک بیاید تا پیک نیک بروند.

کرم با آسلی بیرون است و دفنه با او تماس میگیرد و میگوید که ملک از آنها خواسته با هم پیک نیک بروند.

کرم متعجب می شود و حدس می زند که ملک خوشحال است و حتما نتیجه آزمایش خوب بوده است.

او به اسلی توضیحی نمی‌دهد و از او خداحافظی کرده و سریع می رود. آسلی از رفتار او متعجب میشود.

زینال به همراه کنعان کت و شلوار خریده و کنعان برای رفتن او به خواستگاری حلقه میخرد و از او میخواهد برای خرید شیرینی به مغازه برود.

سپس خودش با یک نفر تماس میگیرد و میگوید که به پارک بروند و نقشه ای که گفته را عملی کنند.

وقتی زینال بیرون می آید، او از زینال میخواهد برای خوردن کباب پیش میتات بروند. زینال نیز قبول میکند و بابت خرید ها از او تشکر میکند.

کرم و دفنه پیش ملک و سیدعلی کوچک می روند که در پارک پیک نیک راه انداخته و ملک برای بچه ها بادکنک نیز خریده است.

آنها با هم خوش گذرانده و سپس بادکنک ها را به هوا می‌فرستند.

آلپای با ملک تماس میگیرد و بابت رفتارهایش از او معذرت خواهی کرده و از او میخواهد که یک شب برای شام به همراه بچه ها و فوندا همگی بیرون بروند.

ملک قبول نمیکند که برود و میگوید که خودش با بچه ها تماس بگیرد و هماهنگ کند.

زینال و کنعان پیش میتات می روند و سفارش کباب میدهند.

چند پسر به آنجا آمده و آنها نیز کباب می‌خواهند و به عمد با میتات دعوا راه می اندازند و سپس شروع به کتک کاری کرده و ارابه او را میشکنند.

کنعان و زینال به میتات کمک میکنند تا وسایل را جمع کند. کنعان میخواهد به زینال کمک کند تا ارابه را درست کند، اما میتات قبول نمیکند.

زینال برای میتات ناراحت میشود. کنعان به زینال میگوید که او به محمود شک دارد، اما زینال میگوید که محمود چنین کاری با برادرش نمیکند.

وقتی آنها به بازارچه می رسند، جومالی که خبر خواستگاری را شنیده، پیش زینال آمده و میگوید که برای شب آماده می شوند.

زینال نمی‌تواند به او بگوید که میخواهد با کنعان برود. او با شرمندگی پیش کنعان آمده و ماجرا را میگوید، و خرید ها را به او پس میدهد و از او تشکر میکند.

کنعان خرید ها را پس نمی‌گیرد و میگوید که فرقی نمیکند او با چه کسی به خواستگاری برود.

زینال تشکر کرده و می رود. آلپای با خنده به کنعان میگوید که نقشه اش عملی نشده و بیخود هزینه کرده است.

کنعان میگوید که این هزینه در مقابل هدفی که دارد چیزی نیست.

سپس به کارگر خود می گوید که دفتر حساب و کتاب ها را بیاورد تا مشخص کند که چه مغازه هایی را میخواهد بخرد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال اسم من ملک قسمت 131 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال اسم من ملک قسمت 132 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *