خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 151
همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 151 را برایتان آماده کرده ایم.
امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
خلیل و میرزا با هم برمیگردند و در مسیر در مورد این وصلت صحبت کرده و مخصوصا برای ملک و روحیه اش خوشحال هستند.
خانواده جومالی به خانه برمیگردند. عمر خیلی خوشحال است و ویلدان نیز با او خوشحالی میکند، اما زمرد قیافه گرفته و مستقیم به اتاقش می رود. عمر میگوید که مشخص است که زمرد همچنان راضی نیست. ویلدان از او میخواهد که کاری نداشته باشد و به خوشحالی خودش برسد.
جومالی پیش زمرد به اتاق می رود و میگوید که دفنه و عمر قسمت هم بوده اند و عمر نیز دیگر نگران به خدمت برنمیگردد.
زمرد با منت میگوید که فقط به خاطر خواسته او آمده است و این یک نامزدی ساده بوده و بعد از رفتن عمر، دفنه نیز او را فراموش خواهد کرد. جومالی کلافه می شود.
در خانه سیدعلی، ملک و دفنه از سیدعلی بابت امشب تشکر میکنند. سیدعلی برای دفنه آرزوی خوشبختی میکند. دسته دست سیدعلی را می بوسد.
وقتی همه میخوابند، نفیسه و ملک در حیاط نشسته و صحبت میکنند.
نفیسه میگوید که از نگاه های خلیل مشخص است که بیماری ملک را میداند. ملک نیز تایید میکند. نفیسه غیر مستقیم میگوید که مشخص است بین آنها حسی وجود دارد.
صبح، ملک به کارگاه می رود. سیدعلی کوچک بیدار شده و گریه میکند. نفیسه و دفینه متوجه می شوند که او مریض شده است. دلمه سریع با عمر تماس میگیرد تا دنبال آنها بیاید و به بیمارستان بروند. او به ملک چیزی نمیگوید تا نگران نشود.
وقتی عمر می رود، زمرد از اینکه عمر سریع پیش دفنه رفته تا با هم وقت بگذارنند حرصش میگیرد. ویلدان توجهی نکرده و از زمرد به خاطر آمدن به خواستگاری تشکر میکند. زمرد اهمیتی نمیدهد.
در مسیر کارگاه، ملک با کرم در مورد آسلی صحبت میکند و میگوید که اینکه آسلی خواهرزاده فوندا است دلیل بر بد بودن او نیست و بهتر است به خودش فرصتی بدهد تا او را بیشتر بشناسد.
ملک در مسیر، جومالی را میبیند. او جلو می رود و از جومالی بابت شب قبل تشکر میکند. جومالی خودش را بی تفاوت نشان میدهد، اما بعد از رفتن ملک، گریه اش می گیرد.
جومالی پیش سیدعلی به بازارچه می رود. سیدعلی در مورد اینکه زمرد چطور راضی شد، از او سوال میکند و میپرسد که آیا در مورد بیماری ملک چیزی گفته است.
جومالی انکار میکند و میگوید که خودش او را راضی کرده است. او سپس از سیدعلی میخواهد که حتما با ملک صحبت کند و بگوید که بیماری را میداند، زیرا اینگونه برای آنها سخت خواهد بود و ملک نباید تنها باشد.
ملک در کارگاه با ویلدان صحبت میکند. ویلدان در مورد کنعان با او درد دل میکند و میگوید که دیگر با او رابطه ندارد. ملک به او میگوید که درست است که کنعان دوست و شریک آلپای است، اما شاید آدم بدی نباشد و میتواند او را بشناسد.
میرزا به کارگاه آمده و خبر میدهد که مشتری شأن ورشکست شده و آنها برای تهیه وسیله به مشکل خورده اند.
عمر و دفنه به همراه سیدعلی کوچک به خانه برگشته و میگویند که سیدعلی آبله مرغان گرفته است.
در بازارچه، کنعان به آلپای میگوید که دیشب مراسم خواستگاری دفنه بوده و آنها نامزد کرده اند. آلپای به شدت عصبانی شده و داد و فریاد میکند و با سیدعلی دعوا دارد.
جومالی عصبانی شده و با آلپای دعوا میکند. آلپای با دفنه تماس میگیرد و از اینکه بدون پدرش مراسم خواستگاری داشته است با او بحث میکند. دفنه توضیح میدهد که آنها خبر نداشته اند، اما آلپای باور نمیکند.
کمی بعد، دفنه و عمر به بازارچه می روند. عمر به سیدعلی میگوید که سیدعلی کوچک مریض شده و ملک اصلا نباید به او نزدیک بشود زیرا سیستم ایمنی او ضعیف است و برایش خطرناک است.
سیدعلی به میرزا خبر میدهد و از او میخواهد که ملک را تا شب در کارگاه مشغول کند.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال اسم من ملک قسمت 151 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال اسم من ملک قسمت 152 مراجعه فرمایید .
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .