خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 168

همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 168 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.

سریال اسم من ملک قسمت 168

دفنه با ذوق به سمت عمر می رود و از اینکه به او نگفته اند که عمر برگشته، متعجب است. عمر از دفنه فاصله می‌گیرد. دفنه جا میخورد. سیدعلی به دفاع توضیح میدهد که عمر چیزی به خاطر نمی آورد. دفنه شوکه می شود و نمی‌تواند چنین چیزی را قبول کند.
پلیس به همراه پدر آسلی دم خانه آلپای می آیند. آلپای از اینکه پدر آسلی پلیس همراه خودش آورده است، کلافه می شود و میگوید که آسلی خانه نیست و آنها می‌توانند خانه را بگردند. پلیس منصرف شده و می رود. پدر آسلی داخل می آید و اصرار دارد که جای آسلی را بداند. آلپای می‌گوید که خبر ندارد و فوندا نیز خانه نیست.
کنعان گوشی را به یک نفر میدهد که او را برای گردن گرفتن جرم اجیر کرده است. پلیس ها آن فرد را دستگیر می‌کنند و او اعتراف میکند که به خاطر انتقام و خصومت شخصی آثار تاریخی را در کارگاه گذاشته است.
وکیل پیش خلیل و میرزا می رود و خبر میدهد که مجرم اصلی دستگیر شده است و آنهایی به زودی آزاد خواهند شد. آنها خوشحال می شوند.
در خانه جومالی، سیدعلی سعی دارد دفنه را آرام کند. او از دفنه میخواهد که به خانه بروند تا عمر استراحت کند.
ملک فوندا را به بیمارستان می برد. پرستار به فوندا سرم می زند و طبق آزمایشات خبر میدهد که او باردار است.
میتات دم در اتاق بانو در هتل رفته و از او میخواهد که همراهش به خانه برود و تا زمانی که خانه مناسب پیدا کند، پیش آنها بماند، زیرا او قصد ناراحت کردن بانو را نداشته و نمی‌خواهد که سیران نیز بابت این قضیه ناراحت باشد. بانو قبول میکند تا همراه میتات برود.
کرم به پارک می رود و با یادآوری خاطرات آسلی گریه میکند. سامی، کسی که کرم برای او شرطی فوتبال بازی میکرد، با او مدام تماس می‌گیرد، اما کرم جواب نمی‌دهد.
وقتی فوندا به خانه می رود، پدر آسلی با عصبانیت از او سراغ آسلی را می‌گیرد. فوندا می‌گوید که او از آنجا رفته و از اسلی خبری ندارد. پدرش باور نمیکند. فوندا نوشته آسلی در اتاق را به او نشان میدهد و همچنین می‌گوید که همه طلاهای او را نیز برده است. آلپای از این قضیه عصبی می شود.
در خانه جومالی، عمر با گلشاد در حیاط نشسته و درد دل میکند. او از اینکه هیچکس و هیچ چیز را به خاطر نمی آورد ناراحت و عصبی است. او فقط گلشاد را قبول دارد و در کنار او احساس امنیت میکند. ویلدان حرفهای عمر را می شنود و دلش میگیرد.
در خانه سیدعلی دفنه به اتاقش رفته و گریه می‌کند. سیدعلی و دیگران در سالن در مورد عمر صحبت میکنند و ناراحت هستند. کمی بعد ملک به خانه می آید و ماجرا را میفهمد و ناراحت می شود.
وکیل با سیدعلی و ملک تماس می‌گیرد و خبر میدهد که مجرم دستگیر شده و به زودی خلیل و میرزا آزاد می شوند. ملک از این بابت خیالش راحت می شود. او سپس به اتاق پیش دفنه می رود و سعی دارد او را دلداری بدهد. دفنه در بغل ملک گریه میکند.
در خانه آلپای او پیش فوندا رفته و در مورد آسلی سوال میکند. فوندا با کلافگی می‌گوید که واقعا جای او را نمی‌داند و گوشی او نیز خاموش است. پدر آسلی به آشپزخانه آمده و بین حرفهای آلپای اسم کرم را می شنود و میخواهد بداند او کیست. آلپای می‌گوید که کرم را نمی‌شناسد و خبر ندارد که آسلی با او هست یا نه. سپس از خانه بیرون آمده و دم خانه سیدعلی می رود. او از ملک میخواهد که کرم را صدا بزند. ملک می‌گوید که کرم در اتاق است و به خاطر رفتن آسلی ناراحت است. او به آلپای اطمینان میدهد که کرم خانه است و همراه آسلی نرفته است.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال اسم من ملک قسمت 168 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال اسم من ملک قسمت 169 مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *