خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 170

همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 170 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.

سریال اسم من ملک قسمت 170

دفنه در خانه جومالی، گلشاد را میبیند و از اینکه یک دختر در حال صحبت کردن با عمر است متعجب می شود. زمرد و ویلدان به او می‌گویند که گلشاد جان عمر را نجات داده و همراه او بوده است. با این حال دفنه حس خوبی به گلشاد ندارد.
پدر آسلی به بازارچه پیش آلپای می آید و می‌گوید که هنوز آسلی را پیدا نکرده است.
خلیل و میرزا و ملک با خوشحالی به سمت کارگاه می روند تا آنجا را باز کنند. اهالی بازار آنها را می‌بینند و بابت آزادی شان سر سلامتی می‌دهند. ملک توضیح میدهد که آنها هیچکدام از ابتدا خطاکار نبودند و مجرم اصلی دستگیر شده است. خلیل و میرزا مدارک را به مامور دم در کارگاه نشان میدهند و مأمور پلمپ را باز می‌کند. آنها داخل می روند و با دیدن وضعیت به هم ریخته وسایل کارگاه شوکه می شوند. ملک خودش را نمی بازد و سعی دارد با بی‌خیالی و خنده، خلیل و میرزا را از ناراحتی در بیاورد . او می‌گوید که باید همگی با هم تلاش کنند و کارگاه را مثل روز اول درست کنند و نا امید نباشند.
قدریه و اونزیله به بازارچه می روند. اونزیله پیش زینال می رود و بابت اینکه خریدهایی را که قدریه برای درست کردن غذاهای گیاهی خواسته بود را تهیه کرده بود، از زینال تشکر میکند. زینال خوشحال می شود. سیدعلی از دور آنها را میبیند و به جومالی می‌گوید که این مدت مشغول دردسرهای خود بودند و هنوز فرصت نکرده اند که یک مراسم برای زینال و اونزیله بگیرند.
در کارگاه، ملک و میرزا و خلیل متوجه می شوند که به خاطر تعطیل شدن کارگاه و حرفهایی که پشت سر آنها درآمده، خیلی از شاگردان خود را از دست داده اند و خانواده ها اجازه نمی‌دهند که بچه هایشان به کارگاه بیایند. ملک ناراحت می شود و میرزا و خلیل به هزینه ها و قسط هایی که دارند فکر میکنند. ویلدان نیز با تماس ملک ماجرا را می فهمد و ناراحت می شود.
کنعان با ویلدان تماس می‌گیرد. ویلدان با سردی جواب او را میدهد. کنعان بابت مریض شدن عمر تماس گرفته و احوال او را می پرسد. ویلدان با طعنه با کنعان صحبت میکند و در مورد کارگاه نیز به او می‌گوید که هنرجوها رفته اند و مشکل شاگرد دارند.
عمر در خانه، با یک ماشین اسباب بازی از اتاق بیرون آمده و در مورد آن سوال میکند. زمرد به او می‌گوید که آن ماشین را سیدعلی، دوست جومالی در کودکی به عمر داده است. عمر رو به دفنه می‌گوید که پس خانواده آنها از زمان قدیم با هم دوست بوده اند. دفنه با ناراحتی عمر را تأیید کرده و می‌گوید که در صورت تمایل عمر میتواند داستان آشنایی خودشان را به او بگوید. عمر می‌گوید که شاید بعداً بخواهد بشنود و حالا تمایلی ندارد. سپس به اتاقش می رود.
در بارارچه،تعدادی از دوستان جومالی و سیدعلی آمده و به آنها میگویند که با اتفاقی که در مورد کارگاه افتاد، اعتبار کارگاه خدشه دار شده است.
در خانه جومالی، عمر به حیاط آمده و از گلشاد میخواهد که کنارش باشد. دفنه با دیدن این صحنه عصبی و ناراحت شده و از خانه بیرون می رود. گلشاد دنبال دفنه می رود و میخواهد با او صحبت کند و در مورد عمر به او دلداری بدهد.‌او تعریف میکند که با عمر چگونه آشنا شده و او را نجات داده است. سپس به او اطمینان میدهد که حال عمر خوب شده و او را به خاطر خواهد آورد. او دستمال گلدوزی دفنه را از جیب خود درآورده و به دفنه نشان میدهد و می‌گوید که همراه عمر بوده است. دفنه با دیدن دستمال دست گلشاد عصبانی شده و با او دعوا میکند. ویلدان و زمرد و نفیسه بیرون می آیند و جلوی دفنه را می‌گیرند. زمرد از اینکه دفنه با گلشاد بدرفتاری کرده گله میکند و از دفنه میخواهد به خانه خودشان برود.
کرم به بازارچه می رود و پدر آسلی با دیدن او متوجه می شود که پسر آلپای است و از اینکه آلپای به او در مورد کرم دروغ گفته عصبانی می شود و با آلپای دعوا میکند. او سپس به سمت کرم می رود. سیدعلی از کرم دفاع میکند و با پدر آسلی دعوا میکند. کنعان از پدر آسلی میخواهد که برود.
کرم نیز به بهانه تمرین ورزش از آنجا می رود.
پدر آسلی دم خانه پیش فوندا می رود و با او نیز دعوا میکند. همان لحظه پلیس با پدر آسلی تماس گرفته و خبر میدهد که آسلی به استانبول رفته است.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال اسم من ملک قسمت 170 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال اسم من ملک قسمت 171 مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *