خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 210

همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 210 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.

سریال اسم من ملک قسمت 210

دفنه و عمر قبل از رفتن به سفر به خانه سیدعلی می روند تا با ملک خداحافظی کنند. سیدعلی کوچک با دیدن دفنه ابراز دلتنگی کرده و از اینکه او را زیاد نمی‌بیند دلخور است. دفنه به او قول میدهد که بعد از برگشتن از سفر پیشش بیاید. او سپس به اتاق پیش قدریه می رود و پیشاپیش آمدن بچه ها را تبریک می‌گوید و هدیه آنها را میدهد. سپس می‌گوید که بعد از سفر کلاس های آشپزی را شروع میکند تا زودتر آنجا را رونق بدهند.
اونزیله برای خرید پیش زینال می رود و زینال با او حرفهای عاشقانه و شاعرانه می زند. اونزیله متعجب شده و خوشحال می شود.
جومالی از اینکه آلپای جواب تلفن نمی‌دهد عصبی است. او بیرون می رود تا دنبال آلپای بگردد.
خلیل و جومالی به بازارچه می روند، اما آلپای آنجا نیست. خلیل جواب تماس‌های ملک را نمی‌دهد. ملک با ویلدان تماس می‌گیرد و از او میخواهد هنگام آمدن خلیل به او خبر بدهد.
دفنه و عمر به سفر رفته و مشغول خوشگذرانی می شوند. آنها به اسکی و اسب سواری می روند و تفریح می کنند.
در هتل، دفنه با ناراحتی از خاطرات کودکی اش و اهمیت ندادن های آلپای به خودش برای عمر تعریف میکند. او می‌گوید که با همه بدی های آلپای، او پدرش است و او را دوست دارد. عمر او را دلداری داده و درکش میکند. سقف
آلپای در ماشین کنار کنعان است. او به عمد جواب تماس‌های جومالی را نمی‌دهد.
فوندا برای بررسی مغازه جومالی به بازارچه می رود. جومالی با دیدن او عصبی شده و سراغ آلپای را میگیرد و از اینکه آلپای به عمد سر قرار نیامده، آنها را تهدید میکند. فوندا می‌گوید که آلپای به آدانا رفته است. فوندا طبق رفتارهای اخیر آلپای، متوجه می شود که او قصد دارد جلوی ازدواج ملک و خلیل را بگیرد و در واقع هنوز به ملک حس دارد. او به شدت از آلپای عصبانی می شود. سپس به جومالی می‌گوید که همین امروز آلپای را به محضر می آورد.
جومالی پیش خلیل می رود و می‌گوید که فوندا به خاطر سندها، حتما آلپای را به آنجا می کشاند.سپس از خلیل میخواهد که با ملک به شهرداری بروند و او را چشم انتظار نگذارد.
آلپای و کنعان به شرکت می روند. فوندا با آلپای تماس می‌گیرد و به او با تهدید می‌گوید که همین امروز به آنجا برگردد، وگرنه همه چیز را به کنعان خواهد گفت. آلپای می‌گوید که امروز جلسه دارد و نمی‌تواند برود. فوندا تهدیدش را تکرار کرده و تماس را قطع میکند. فوندا از ادریس میخواهد که برای آلپای بلیت بگیرد و او را از فرودگاه به محضر بیاورد، وگرنه ماجرای نامه ها را به کنعان خواهد گفت.
کرم و اکراه به پرورشگاه می روند و متوجه می شوند که برادر اکراه تا هفده سالگی آنجا بوده و دیگر نیک خبری از او ندارند. اکراه ناراحت می شود کرم می‌گوید که آنها باز هم می‌گردند و نباید سریع نا امید بشود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال اسم من ملک قسمت 210 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال اسم من ملک قسمت 211 مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *