خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 228

همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 228 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.

سریال اسم من ملک قسمت 228

ملک بلند شده و سمت سیدعلی کوچک می رود و و سعی دارد او را آرام کند. سیدعلی نیز جلو آمده و به سیدعلی کوچک می‌گوید که او برایشان مهم است و اشتباه فکر میکند. آنها او را آرام میکنند. کرم بلند شده و سیدعلی کوچک را همراه خودش به خانه می برد. او با آلپای تماس می‌گیرد و از اینکه او با حرفهایش باعث شده که سیدعلی کوچک نسبت به آنها بدبین بشود با او بحث میکند.
کنعان در خانه نشسته و با دلتنگی‌، نامه های قبلی ویلدان را میخواند.
شب ملک در خانه با سیدعلی کوچک صحبت کرده و دل او را به‌ دست می آورد و به او قول میدهد که برایش اتاق و اسباب بازی های زیاد تهیه میکنند. ملک از اتاق بیرون آمده و با خلیل در حیاط می نشینند. ملک به خلیل پیشنهاد میدهد که به جای گیفتهای عقد، هزینه آن را برای کمک به بیماران سرطانی بدهند. خلیل استقبال کرده و برای مهربانی ملک از او تشکر میکند.
همه در خانه سیدعلی نشسته و در مورد کارهای فردا صحبت میکنند و هیجان دارند. قدریه و دفنه در اتاق قدریه هستند. بیسیم بچه ها روی میز پیش بقیه است و صدای قدریه و دفنه که مشغول حرف زدن است پخش می شود و همه حرفهای آنها را می شنوند. قدریه در مورد اینکه باید برای فردا لباس خوبی بپوشد تا پیش سیران خوب باشد، صحبت میکند. همه از شنیدن حرفهای او خنده شان می‌گیرد. محمود سریع به اتاق می رود و جلوی قدریه را میگیرد و میگوید که آبرویشان را برده است.
وقتی که خانواده جومالی به خانه می روند، جومالی با خلیل صحبت میکند و برای او آرزوی خوشبختی میکند. خلیل او را بغل میکند و خوشحال است.
صبح روز بعد، زمرد پیش خلیل آمده و به خاطر اینکه این مدت او را اذیت کرده است از او معذرت خواهی میکند و برای او و ملک آرزوی خوشبختی میکند.
ملک بیدار شده و اول از همه سر خاک مادرش می رود و با او درد دل میکند و میگوید که امروز عروسی اوست. سپس از خوبی های سیدعلی برای او می‌گوید. سیدعلی که به آنجا آمده، از پشت سر حرفهای او را می شنود و جلو می آید و ملک را بغل کرده و برای او آرزوی خوشبختی میکند.
دفنه به خانه سیدعلی می رود تا به همراه ملک برای تحویل گرفتن لباس عروس بروند. میرزا و عمر و میتات نیز دنبال خلیل می روند تا او را به آرایشگاه ببرند و برای دامادی آماده کنند.
زینال در بازارچه کنعان را میبیند و از اینکه روز قبل در عروسی او شرکت نکرده بود از او گله میکند. او علت را از کنعان سوال میکند. کنعان توضیح میدهد که درگیر عشقی است که باید آن را فراموش کند. زینال می‌گوید که او باید به همه ثابت کند که عوض شده و مسیرش با آلپای یکی نیست و نباید در راه عشقش پا پس بکشد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال اسم من ملک قسمت 228 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال اسم من ملک قسمت 229 مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *