خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 229
همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 229 را برایتان آماده کرده ایم.
امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
خلیل قبل از رفتن به آرایشگاه، از ماشین پیاده شده و برای خرید لوازم اتاق برای سیدعلی کوچک به مغازه می رود. وقتی ملک موضوع را میفهمد خوشحال شده و از اینکه خلیل در این شرایط به فکر سیدعلی است، از او تشکر میکند.
در بازارچه، کنعان سراغ نامه را از ادریس میگیرد. ادریس میگوید که هنوز موفق به دادن نامه نشده است و سعی خود را میکند.
ادریس با آلپای تماس میگیرد و در مورد نامه به او میگوید، اما آلپای میگوید که فعلا نامه اهمیتی ندارد و نمیخواهد با نامه نوشتن خودش را مشغول کند. بعد از قطع تماس، فوندا علت تماس ادریس را سوال میکند. آلپای به دروغ چیز دیگری میگوید تا فوندا پیگیر نامه نوشتن نباشد. فوندا از اینکه آلپای در خانه مانده و به شرکت رسیدگی نمیکند او را سرزنش میکند.
ویلدان لیست خرید نوشته و به بازار می رود. کنعان از دور او را در بازار می بیند. لیست خرید ویلدان از دست او به زمین می افتد و او متوجه نمی شود. کنعان لیست را از روی زمین برمیدارد و با خودش می برد.
در بازارچه، محمود کارت دعوت عروسی خلیل و ملک را به کنعان نیز میدهد. کنعان تشکر کرده اما عذرخواهی میکند و میگوید که بهتر است نیاید.
کنعان به مغازه می رود و دست خط نامه های ویلدان را با برگه لیست چک میکند و از اینکه با یکدیگر مغایرت دارد متعجب می شود. همان لحظه ادریس داخل مغازه می رود. کنعان موضوع را به او میگوید. ادریس هول می شود و میگوید که حتما آن لیست را شخص دیگری نوشته است. کنعان دیگر پیگیری نمیکند و بیرون می رود. ادریس با گوشی فوندا تماس میگیرد و آلپای جواب میدهد. او اصرار دارد که نامه را بنویسند تا به دردسر نیفتند، اما آلپای باز هم قبول نمیکند. ادریس کلافه شده و بعد از قطع تماس، کارت دعوت عروسی را روی میز میبیند. او تصمیم میگیرد کارت را برای آلپای بفرستد تا او به مراسم بیاید و به دردسر بیفتد. او کارت دعوت را به پیک می دهد تا به آدانا ببرند.
ملک لباس خود را تحویل گرفته و آرایشگر در خانه او را آماده میکند. دفنه و کرم از دیدن مادرشان در لباس عروس ذوق میکنند و به او تبریک میگویند. سیدعلی کوچک نیز داخل آمده و ابتدا از اینکه مادرش قرار است از آنجا برود ناراحت می شود، سپس ملک او را قانع میکند که پیش یکدیگر خواهند بود و او تنها نیست.
خانواده داماد به دنبال ملک به کوچه آمده و شروع به ساز و آواز میکنند. ملک بیرون آمده و سیدعلی او را به خلیل تحویل میدهد. آنها در کوچه با یکدیگر مشغول رقص می شوند.
فوندا متوجه تماس ادریس شده و پنهانی با او تماس میگیرد. ادریس ماجرای نامه را به او میگوید. فوندا از اینکه آلپای چیزی به او نگفته عصبی می شود و سپس به بهانه ای آلپای را از خانه بیرون می فرستد تا جواب نامه را بدهد. او از ادریس میخواهد نامه را بخواند تا او جواب بدهد. ادریس نامه را برای فوندا میخواند. سپس از او میخواهد که سریع نامه را به پیک بدهد تا به دستش برسد. بعد از قطع تماس، ادریس از جایش بلند شده و با دیدن کنعان دم در مغازه که به او خیره شده، شوکه می شود.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال اسم من ملک قسمت 229 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال اسم من ملک قسمت 230 مراجعه فرمایید .
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .