خلاصه داستان سریال ترکی بچه قسمت 26

همراهان گرامی در این بخش خلاصه قسمت 26 سریال بچه را برایتان اماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال ترکی بچه

سریال بچه قسمت 26

صبح، آکچا دم خانه حسن می رود تا بابت رفتار شب گذشته او دعوا کند.

او متوجه حضور پیرمردی غریبه در خانه شده و متعجب می شود.

حسن میگوید که او، پدر آسیه است.

آکچا از علت آمدن او به خانه حسن سر در نمی آورد.

پدر آسیه تصور میکند که آکچا، آسیه است و به او پرخاش میکند.

مراد برای صبحت با حسن، به تعمیرگاه او می رود.

یاووز در تعمیرگاه تنهاست و با امینه تماس گرفته و از او برای ساکت ماندن، پول میخواهد.

او با دیدن مراد، به تلافی دعوای سری قبل، میله ای برداشته و با مراد شروع به دعوا میکند.

مراد که قصد دعوا ندارد ، سعی دارد یاووز را آرام کند اما فایده ای ندارد.

یاووز درحال خفه کردن مراد است که مراد او را هل میدهد.

سر یاووز به دیوار میخورد و روی زمین می افتد.

مراد نبض او را چک میکند و متوجه می شود که او مرده است.

او شوکه شده و نمی‌داند باید چه کند.

امینه که برای دادن پول به یاووز به تعمیرگاه آمده، از پشت در این صحنه را میبیند و سریع گوشه ای پنهان می شود.

در خانه حسن، پدر آسیه بین حرفهایش به آکچا می‌گوید که پسر او و علی را در یتیم‌خانه گذاشته است.

حسن شوکه شده و تازه متوجه می شود که او پسر نامشروع آسیه است.

آکچا نیز قضیه را میفهمد و شوکه می شود.

همان لحظه، مراد با حسن تماس میگیرد.

حسن با سرعت به سمت تعمیرگاه می رود و با جنازه یاووز رو به رو می شود.

مراد به شدت آشفته و بی قرار است و حسن سعی دارد او را آرام کند‌.

آسیه وقتی می فهمد که پدرش را به خانه سالمندان برگردانده اند، به دیدن پدرش می رود.

او بعد از تمام این سالها، شروع به گله از پدرش میکند اما پدر او که آلزایمر دارد، اهمیتی به حرفهای آسیه نمی‌دهد.

آکچا با عصبانیت دم خانه آسیه می رود.

او از اینکه تمام این مدت گول خورده است و به عمد بچه را از او گرفته بودند، عصبانی است.

او با علی کمال بر سر این قضیه دعوا میکند و میگوید که افه را پس خواهد گرفت.

علی کمال حاضر به پس دادن افه نیست.

آکچا می‌گوید که به همراه حسن، افه را میگیرد.

سپس در حال تهدید کردن علی کمال، از خانه بیرون می آید.

مراد به خواست حسن، با آسیه تماس میگیرد و از او میخواهد که پیشش بیاید.

او و حسن جنازه را به جنگل برده اند تا دفن کنند.

مراد تمام مدت از ترس گریه میکند و پریشان است.

آسیه که نگران شده است، خودش را به جنگل می رساند.

او با دیدن حسن و هم‌چنین جنازه شوکه می شود.

حسن میگوید که مراد،دوست او را کشته است.

سپس به آسیه میگوید که یا باید پیش پلیس بروند و یا اگر میخواهد به پسرش کمک کند، باید جنازه را دفن کنند.

آسیه بخاطر مراد، میگوید که جنازه دفن شود و هرکاری که نیاز باشد انجام میدهد.

حسن، بیل را به آسیه میدهد و از او میخواهد که خودش جنازه را دفن کند.

او با طعنه به آسیه میگوید که مادر ها بخاطر بچه هایشان هرکاری انجام میدهند و نباید جا بزنند.

سپس آسیه را ، مادر صدا می زند. آسیه شوکه می شود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال بچه  قسمت 26 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال بچه قسمت 27 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *