خلاصه داستان سریال ترکی بچه قسمت 29

همراهان گرامی در این بخش خلاصه قسمت 29 سریال بچه را برایتان اماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال ترکی بچه

سریال بچه قسمت 29

آسیه، سعی دارد چیزی بگوید.

همان لحظه، شعله به عمد افه را پیش حسن می آورد.

آسیه استرس میگیرد و عصبانی می شود.

شعله، حسن را به عنوان عمو به افه معرفی میکند.

آسیه به حسن میگوید که دیگر حق ندارد به دیدن پدرش برود.

شعله وقتی میشنود که پدر آسیه زنده است، شوکه شده و از اینکه آسیه این را نیز دروغ گفته، شاکی می شود.

وقتی حسن از خانه بیرون می آید، دوستانش را دم در میبیند که دنبال یاووز آمده اند.

او میگوید که حتما اشتباه شده و سپس آنها را راهی میکند.

شعله، به خواست علی کمال، افه را برای دیدن آکچا به پارک میبرد.

او افه را متقاعد میکند که میتواند با آکچا باشد و پدرش با او مشکلی ندارد.

افه با خوشحالی بغل آکچا می رود.

شعله به آکچا می‌گوید که علی کمال قصد طلاق دارد و حضانت بچه ها را نیز میگیرد.

آکچا میگوید که علی کمال تصمیم دارد بعد از اعتماد به حسن، بچه را به او بدهد.

شعله به آکچا می‌گوید که به راحتی به علی کمال اعتماد نکند، زیرا او از افه نخواهد گذشت.

حسن با مراد تماس میگیرد و ماجرای موبایل یاووز و پیگیری دوستانش را میگوید و از او میخواهد که موبایل را از خانه بیرون بیاورد.

مراد شوکه شده و تازه یادش می آید که گوشی موبایل یاووز دست او بوده.

همان لحظه‌، علی کمال وارد اتاق می شود.

او حرفهای مراد را می شنود و متوجه می شود که او با حسن صحبت میکند.

علی کمال از مراد توضیح میخواهد اما مراد چیزی نمی‌گوید.

علی کمال که مطمئن است آنها چیزی از او پنهان می‌کنند، مصمم می شود که ماجرا را بفهمد.

مراد به خانه می رود و اتاق آسیه را می گردد.

آسیه نیز متوجه ماجرا شده و مضطرب می شود.

ملک می‌گوید که صبح، عایشه اتاق را مرتب کرده است.

مراد یاد حرفهای عایشه می افتد و سریع با او تماس میگیرد.

عایشه که به همراه دوستش برای خرید شارژر مناسب گوشی یاووز بیرون رفته است، به دروغ میگوید که گوشی را ندیده است.

علی کمال به تعمیرگاه حسن می رود و با او گرم برخورد میکند. او از حسن می خواهد که شب، برای آشنا شدن بیشتر یکدیگر به همراه مراد برای شام بیرون بروند.

او در مورد حرفهای بین مراد و حسن سوال میکند، اما حسن میگوید که آنها با یکدیگر حرف نزده اند.

علی کمال متوجه دروغ گفتن حسن می شود اما چیزی نمی‌گوید.

حسن به خانه رفته و با ذوق، حاضر می شود.

آکچا نیز از این قرار آنها خوشحال است، اما با این حال به حسن میگوید که به این راحتی به علی کمال اعتماد نکند.

زینب، خواهر شعله، بی خبر به استانبول آمده و به خانه آسیه می آید.

شعله از دیدن او در این وضعیت خانه، شوکه و معذب می شود.

حسن به همراه علی کمال و مراد به رستوران می روند.

عایشه، گوشی را شارژ کرده و روشن میکند.

او پیام قدیر، دوست یاووز و حسن، که به یاوز پیام داده بود را میخواند و با تصور اینکه او دختر است، عصبانی شده و با او قرار میگذارد.

قدیر از این برخورد متعجب شده و علت این رفتار از یاووز را نمی‌فهمد.

قدیر، بعد از اینکه طبق خواسته حسن، پدر آسیه را دوباره از خانه سالمندان فراری داده و او را موقتا به خانه امینه می برد، سر قرار می رود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال بچه  قسمت 29 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال بچه قسمت 30 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *