خلاصه داستان سریال ترکی بچه قسمت 30

همراهان گرامی در این بخش خلاصه قسمت 30 سریال بچه را برایتان اماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال ترکی بچه

سریال بچه قسمت 30

مینه از آمدن پدر آسیه به خانه اش شاکی است و مدام گله میکند، اما آکچا می‌گوید که او امشب را باید آنجا بماند.

در خانه، شعله به زینب توضیح میدهد که علی کمال قصد طلاق دارد و وضعیت خانه خوب نیست.

زینب که به قصد پول گرفتن از آنها آمده است، پکر می شود و دنبال رسیدن برای هدف خود است.

قدیر و دوستش سر قرار می روند. آنها وقتی متوجه می شوند که گوشی دست عایشه است، شوکه می شوند و دنبال علت ماجرا هستند.

عایشه به اجبار قدیر، با مراد تماس میگیرد و میگوید که گوشی دست اوست.

مراد آدرس رستوران را میدهد تا عایشه گوشی را بیاورد.

علی کمال از برخوردهای مشکوک حسن و مراد سر میز عصبی شده و بخاطر پنهان کاری شان، با آنها بحث میکند.

آن حسن را تهدید میکند که برای مراد دردسر درست نکند.

آنها هر سه از رستوران بیرون می آیند.

همان لحظه، عایشه و قدیر و دوستش سر می رسند.

حسن از دیدن آنها شوکه می شود.

قدیر و دوستش با عصبانیت از مراد سراغ یاووز را میگیرند.

مراد هول شده و حسن سریع آنها را آرام می‌کند و به خانه می برد.

او به دوستانش میگوید که پسر آسیه است و مراد و علی کمال برادران او هستند، و سپس ماجرای قتل را برای آنها تعریف میکند.

دوستانش شوکه می شوند.

علی کمال و مراد به خانه می روند و علی کمال با دعوا، ماجرای یاووز را از مراد می پرسد.

مراد عصبی شده و میگوید که حسن، یاوز را کشته است و او نیز شاهد است.

آسیه از شنیدن این حرف مراد شوکه می شود.

در خانه حسن، او در حال توضیح دادن و قانع کردن دوستان خود است.

آکچا بی خبر به خانه حسن می آید و طبق حرفهایی که از حسن می شنود، تصور میکند که او یاووز را کشته است.

او با حسن بحث کرده و با عصبانیت بیرون می آید و اجازه هیچ توضیحی را به حسن نمیدهد.

آسیه با مراد صحبت کرده و از او قول میگیرد که به هیچ وجه به کلانتری نرود و شهادت علیه حسن ندهد.

مراد قبول میکند . صبح روز بعد، آسیه متوجه می شود که علی کمال و مراد برای لو دادن حسن به کلانتری رفته اند.

او شوکه شده و از حال می رود. آکچا در خیابان، ماشین پلیس را میبیند که دم خانه حسن رفته و او را دستگیر می کنند.

سپس با گریه به خانه آمده و به امینه میگوید که حسن یاووز را کشته است.

امینه که اصل ماجرا را میداند، به او میگوید که حسن یاووز را نکشته است.

همان لحظه،پدر آسیه که آلزایمر دارد، میگوید که رضا، شوهر آسیه، علی را کشته و آنها با یکدیگر علی را دفن کرده اند.

امینه و اکچا شوکه میشوند.

در کلانتری، حسن با دیدن مراد و علی کمال تصور میکند که مراد برای اعتراف آمده است که اما وقتی میفهمد که او برای شهادت علیه حسن آمده است، به شدت شوکه می شود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال بچه  قسمت 30 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال بچه قسمت 31  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *