خلاصه داستان سریال ترکی تو در خانه ام را بزن (عشق مشروط) قسمت 128

همراهان عزیز با سریال ترکی تو در خانه ام را بزن قسمت 128 همراه شما هستیم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 2

سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 128

ادا در ادامه می گوید: «وقتی رفتم ایتالیا فهمیدم که حامله م. » و وقتی سکوت سرکان را می بیند با بغض می گوید:«نمیخوای چیزی بگی؟ » سرکان بدون حرفی آنجا را ترک می کند.
آیدان و انگین که قصد گفتن حقیقت را به سرکان دارند خودشان را به خانه او می رسانند و با ادا روبرو می شوند. آیدان می گوید: «چیزی که سالها از پسرم مخفی کردیو بهش میگم و به بازیت پایان میدم. » ادا می گوید: «شما نگران نباشین من خودم یکم پیش همه چیزو به سرکان گفتم. » و به سمت خانه سرکان می رود. اما سرکان خودش را در اتاقش حبس کرده. ادا پشت در می نشیند و با گریه می گوید: «سرکان درو باز کن رو در رو صحبت کنیم. اگه نیای حرف بزنیم هم تا صبح اینجا منتظر میمونم. » صدایی از سرکان در نمی آید و ادا می گوید: «چند بار خواستم بیام باهات حرف بزنم و بهت زنگ زدم اما هربار جوابمو ندادی. حتی یه بار تا در خونتون اومدم سرکان… ترسیدم نخوایش. چون من دخترمو خیلی دوست دارم… » و آنقدر گریه می کند که همانجا به خواب می رود.
انگین پیرل را به خاطر این که همچین چیزی را از او مخفی کرده سرزنش می کند و می گوید: «واسه مجازات این کارت، دیگه تو باید خونه بمونی و مواظب جان باشی و من میرم سرکار. » پیرل که دوست ندارد خانه نشین باشد از انگین می خواهد این کار را با او نکند اما انگین در تصمیمش جدی است.
آیفر و ملو هم نگران ادا هستند که به خانه ویلایی نرفته و این وقت شب هم خبری از او نیست. آیفر می گوید: «باورم نمیشه اگه بخواد بره در مورد کیراز به اون سرکان بولات بگه. » اما ملو که همیشه خوش بین است می گوید: «شاید رفته بوسه قبل از خداحافظی رو بهش بده. انقدر منفی فکر نکن. » بوراک که بحث آنها را می شنود کمی دلخور می شود.
صبح خیلی زود آیدان که تمام شب را نخوابیده سیفی را هم بیدار می کند و به او می گوید که باید حق ییلدیز ها را کف دستشان بگذارد و حسابشان را برسد!!
سرکان صبح پتویی روی ادا می کشد و ادا کمی بعد از خواب بیدار می شود. سرکان برایش قهوه می آورد و کنارش می نشیند و می گوید: «ادا من دیشب خیلی فکر کردم. منم بودم همین کارو میکردم. اون موقع اگه این موضوع رو بهم میگفتی به احتمال زیاد میگفتم که سقطش کنی… اما من به زمان نیاز دارم. نمیتونم این قضیه رو هنوز هضم کنم. » ادا هم قبول می کند و عکس ها و فیلم هایی از کیراز را برای سرکان می گذارد که اگر خواست تماشا کند.
کرم حسابی پکر است. بوراک کنارش می نشیند و کرم می گوید: «دختره بهم چراغ سبز نشون داد نگو دروغ بوده! » بوراک می گوید: «پس یا باید عقب بکشی یا منتظر بمونی. » کرم می گوید: «نه من میخوام انتقام بگیرم! » ملو هم به جمع آنها اضافه می شود و وقتی موضوع را می فهمد به کرم می گوید: «واسه این که دل یه دخترو به دست بیاری باید بری ببینی از چیا خوشش میاد همون کارارو بکنی. الان تو فضای مجازی همه اینا هست. برو بگرد پیدا کن. » کرم هم با خوشحالی می رود تا نقشه اش را عملی کند. بوراک می گوید: «پسر خوبیه مشخصه دلش شکسته. » ملو می گوید: «این که چیزی نیست ببینیم در آینده چیا سرشون میاد… » بوراک به او نزدیک می شود و دستان ملو را در دست می گیرد و با لبخند می گوید: «تو هم دختر عاقل و احساسی ای هستیا ملو! » ملو لبخند میزند و از خجالت به بهانه کار کردن زود بلند می شود که برود.
پینا در هتل است و به خاطر نبود سرکان کلی کار دارد که انجام بدهد و کمی مضطرب است. کرم با یک لیوان موکا که نوشیدنی مورد علاقه پینا است پیش او می رود و با مهربانی می گوید: «تو خودتو اذیت نکن باشه؟ » پینا هم به او لبخند میزند.
ادا پیش آیفر و ملو برمی گردد و در مورد این که همه چیز را به سرکان گفته و حالا منتظر است ببیند که او پدر بودن را قبول می کند یا نه حرف میزند. آیفر با قطعیت می گوید که سرکان هیچ وقت زیر این مسئولیت نمی رود.
وقتی انگین به جای پیرل می رود تا با دنیز خانم صحبت کند، دنیز زیاد او را تحویل نمی گیرد و به خاطر نبود سرکان کل پروژه را کنسل می کند! انگین این موضوع را به سرکان خبر می دهد و سرکان خودش را می رساند. ادا با دیدن او فکر می کند که به خاطر صحبت کردن با او آمده و با خوشحالی به ملو این خبر را می دهد. ملو هم هیجان زده می گوید: «حتما کیرازو میخواد. » بعد ادا از ملو می خواهد لباس های خوب و آراسته به کیراز بپوشاند تا جلوی سرکان خوب به نظر برسد.
کمی بعد آیدان سراغ آیفر می رود و با عصبانیت او و ادا را به خاطر تمام این سالهایی که نوه اش را از او مخفی کرده اند سرزنش می کند. همان موقع کیراز از راه می رسد و از آیفر می خواهد تا برای تولد فردا برایش کیک بپزد. آیدان این را که می شنود فورا می گوید: «بهترین و بزرگترین کیک رو برات میخرم خوشگلم! » آیفر هم که حرص می خورد می گوید: «من خودم خوب میدونم کیراز چی میخواد. ما بین خودمون جشن میگیریم! »

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 128 لذت برده باشید ؛در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 129 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *