خلاصه داستان سریال ترکی تو در خانه ام را بزن (عشق مشروط) قسمت 131

همراهان عزیز با سریال ترکی تو در خانه ام را بزن قسمت 131 همراه شما هستیم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 2

سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 131

انگین برای این که سرکان از تجربیات مادرهای دیگر استفاده کند، او را به پارکی همراه دوستانش که همگی مادر هستند می برد اما سرکان کمی معذب و کلافه است. ادا هم که از دور او را زیر نظر دارد فکر می کند انگین او را آورده تا با زنی آشنا کند و کمی حرص می خورد اما به ملو می گوید: «من فقط به فکر دخترمم! » و ملو لبخند معنی داری به او میزند!
آیدان برای پیدا کردن مدرکی علیه ادا از دنیز کمک می گیرد. دنیز خانم هم می گوید که ادا روز یک شنبه دوبار سرکار آمده و این نشان می دهد که اصلا کنار دخترش نیست. آیفر و ملو هم برای این که ثابت کنند سرکان از بچه خوشش نمی آید اردم را به حرف می گیرند. اردم هم که فکر نمی کند صدایش را ضبط کنند، می گوید: «من نمیتونم سرکان رو بابا تصور کنم. حتی کنار یه بچه هم ندیدمش! اون از بچه ها متنفره. »
سرکان کیراز را به خانه اش می برد تا با اسب ها سرگرم باشد. کیراز به سمت یکی از اتاق ها می رود که سرکان می گوید آن اتاق ممنوعه است. بعد هم کیراز را با دوستش هولیا آشنا می کند. سرکان خیلی سردرگم و نگران به هولیا می گوید: «من نمیدونم باید چطوری پدری کنم. وقتی بستنی میخواد باید بهش بدم یا نه؟! » هولیا می گوید: «من که همیشه پیشت نیستم سرکان. در ثانی چیزی به اسم پدر بی نقص نداریم که تو میخوای اولیش باشی. » سرکان می گوید: «هولیا من میدونم با تو میتونم کیراز رو به خوبی بزرگ کنم. » ادا که تا انجا هم آنها را تعقیب کرده با شنیدن این حرف فکرهای بدی می کند و با عصبانیت جلو می رود و می گوید: «کیراز مادر داره و مادرشم منم! » و سرکان را گوشه ای می کشد و جریان را می پرسد. سرکان خنده اش می گیرد و توضیح می دهد که هولیا یکی از دوستان دوران دانشگاهش و روانشناس کودک معروفی در ترکیه است. ادا با شنیدن این حرف انقدر هیجان زده و خوشحال می شود که این بار با خوشرویی پیش هولیا می نشیند تا با او صحبت کند.
ادا به هولیا می گوید که دوست ندارد دخترش مثل بولات ها بار بیاید و لوس بشود و به اسبی که سرکان برای کیراز خریده اشاره می کند. همان موقع آیدان با هدیه هایی زیادی که برای کیراز خریده وارد می شود و ادا می گوید: «منظورم دقیقا همینه! » هولیا پیشنهاد می دهد تا برای این که از روش های تربیتی هم باخبر بشوند با هم در یک خانه زندگی کنند اما ادا می گوید که این غیر ممکن است.
انگین و پیرل ادا و سرکان را برای خوردن شام بیرون دعوت می کنند. انگین از سختی هایی که سرکان بعد از رفتن ادا کشیده می گوید و پیرل هم از ادا دفاع می کند که سرکان می گوید: «یعنی تو تمام مدت کیرازو میدونستی پیرل آره؟ » و با او قهر می کند! از آن طرف کیراز در مورد خانه ی زیبای سرکان به جان می گوید. جان می گوید: «اگه مامان و بابا قهر نباشن باید تو یه خونه زندگی کنن. » همان موقع از ایتالیا به ادا زنگ میزنند و می گویند که طرح او را قبول کرده اند. ادا خیلی خوشحال می شود و سرکان را در آغوش می گیرد. کیراز هم این صحنه را به جان نشان می دهد و می گوید: «ببین مامان و بابام همو دوست دارن!» و به ادا اصرار می کند تا امشب را در خانه ی سرکان بمانند. سرکان هم می گوید که اینطوری با هم می توانند روی طرح ایتالیا هم کار کنند.
پینا که به دعوت کرم در رستوران ساعت ها منتظر او است با ناراحتی حسابش را از گارسون می خواهد که ناگهان یادداشت کرم را روی آن می بیند که نوشته: آدم انقدر احمق میتونه باشه که با کسی هم سطح خودش نپره؟ دروغ رو اونجوری که تو گفتی نه، اینجوری میگن! پینا با ناراحتی انجا را ترک می کند و کرم به طور اتفاقی از دور او را می بیند که گریه می کند و دلش می گیرد.
وقتی ادا به آیفر می گوید که قرار است امشب را در خانه ی سرکان بمانند آیفر عصبانی و ناراحت می شود و بوراک هم که این موضوع را شنیده پرک می شود. ملو پیش او می رود تا او را از این حال و هوا دربیاورد و دستش را می گیرد تا با هم برای پخت کیک داخل بروند اما بوراک می گوید که بهتر است توی حال خودش باشد و ملو از این بابت کمی خجالت می کشد.
شب سرکان و ادا، کیراز را روی تختش می خوابانند و وقتی سرکان از اتاق خارج می شود، کیراز در مورد اتاق ممنوعه ی سرکان می گوید. ادا هم فرصت را مناسب می بیند و دور از چشم سرکان وارد اتاق می شود و می بیند که سرکان تمام خاطرات و وسایلی که یاداور رابطه شان است را انجا نگه داشته. سرکان وارد می شود و ادا که بغض کرده در مورد جعبه های گوشه ی اتاق می پرسد. سرکان می گوید: «همه تولدایی که بدون تو گذروندمه. میخوای بازشون کنی؟ » ادا قبول می کند و سرکان فورا روی یک کیک کوچک شمعی می گذارد و اول از ادا می خواهد ان را فوت کند. بعد هم ادا با ذوق یکی یکی هدیه هایش را باز می کند و برای تشکر گونه ی سرکان را می بوسد. هردو برای لحظه ای خیره به هم می مانند تا این که ادا دستپاچه بلند می شود تا روی طرح هایش کار کند.
وقتی صبح کیراز بیدار می شود، سرکان و ادا را می بیند که در آغوش هم همانجا روی مبل خوابشان برده و انها را بیدار می کند و هردو از این وضعیت جا می خورند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 131 لذت برده باشید ؛در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 132 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *