خلاصه داستان سریال ترکی تو در خانه ام را بزن (عشق مشروط) قسمت 134

همراهان عزیز با سریال ترکی تو در خانه ام را بزن قسمت 134 همراه شما هستیم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 2

سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 134

از انجایی که ادا دیگر در هتل کار نمی کند، به کرم زنگ میزند تا میزبان هیئتی که از دانشگاه می آیند تا منظره هتلی که ادا طراحی کرده را ببینند، باشد. اما کرم که از اینجور کارها سر در نمی آورد مضطرب می شود. پینا متوجه نگرانی او می شود و می گوید: «میدونم خیلی سخته ولی من کمکت میکنم تا ارائه تو خوب پیش ببری. » اتفاقا کرم به کمک پینا کار را دست پیش می برد. دنیز با دیدن آنها سراغ پینا می رود و می پرسد این آدم ها که هستند؟ پینا می گوید: «از دانشگاه معماری اومدن تا منظره ای که ادا طراحی کرده رو ببینن. چون ادا یه معمار در سطح جهانیه باعث شده هتل شما هم خیلی ارزشمند بشه. »
سرکان برای این که هم پیش کیراز باشد و هم از کارش عقب نماند اکیپش را به خانه ی ادا می آورد تا کار کنند. از طرفی ملو هم پیش ادا می رود و برای قهوه اوردن داخل خانه می رود که به سرکان بر می خورد. از انجایی که ادا به ملو گفته، زیاد به سرکان رو ندهد ملو سعی می کند زیاد با سرکان چشم تو چشم نشود اما سرکان لیوان قهوه را به ملو می دهد و از او می خواهد ان را به ادا بدهد. ملو زود وا می دهد و می گوید: «شوهر خواهر جون تو واسه ادا قهوه درست کردی؟ چه رمانتیک. » و فورا لیوان را می گیرد و پیش ادا می برد. ادا با دیدن لیوانش که همان لیوانی است که اگر عاشق باشی به رنگ قرمز در می آید، می فهمد این کار سرکان است و به ملو می گوید: «میخواد با این کارش من لو برم جلوش! ملو خواهش میکنم تو بخور قهوه رو! » ملو که نمی خواهد عشقش به بوراک معلوم بشود نه می اورد اما وقتی ادا اصرار می کند به ناچار لیوان را برمیدارد که همان موقع لیوان به رنگ قرمز در می آید و ادا می گوید: «تو عاشق شدی و به من نگفتی ملو؟! » و وقتی می بیند سرکان به آنها چشم دوخته از ملو می خواهد لیوان را زمین را روی میز بگذارد و برود تا وانمود کند که خودش از قهوه خورده اما رنگش تغییر نکرده.
انگین اشتباهی پیامی را به پیرل می فرستد که نوشته: امروز خیلی خوب بودی! پیرل با دیدن پیام جا می خورد و فورا به انگین زنگ میزند. انگین دستپاچه می شود و می گوید: «منظورم تو بودی عشقم! امروز خیلی خوشگل شده بودی. » پیرل می گوید: «لباسم چه رنگی بود؟ » انگین می گوید: «سیاه! » پیرل داد میزند: «لباسم سفیده! » انگین فورا گوشی را قطع می کند. پیرل که شکش بیشتر شده اردم را صدا میزند و می پرسد: «اردم لیلا چطور فهمید بهش خیانت کردی؟ » اردم می گوید: «حماقت محض خودم بودم! پیامی که قرار بود به دختره بفرستم رو اشتباهی برای لیلا فرستادم! » پیرل با نگرانی به فکر فرو می رود.
شب سرکان کیراز را می خواباند و در این فاصله وقتی ملو به ادا زنگ میزند تا وضعیت را بپرسد، ادا می گوید: «از این که سرکان اینجاست خیلی خوشحالم! » سرکان این را می شنود و با لبخند معناداری می گوید: «پس شرطو بردم نه؟! دو هفته دیگه اینجام! » ادا چاره ای نمی بیند قبول می کند.
صبح سرکان برای این که به کارهایش برسد، مهد کودکی در شرکت دایر می کند تا ادا هم همراهش بیاید و کیراز هم در مهدکودک وقت بگذراند. ادا اول با این کار مخالف است اما سرکان می گوید: «بزرگش نکن فقط میخوام کنار هم باشیم. نمیخوام کیراز رو به مامانم و عمه ت بسپارم. اینجوری یه خانواده نمیشیم. » ادا هم قبول می کند.
کمال به آیدان می گوید: «خیلی با خودم فکر کردم وقتی با من اینجوری رفتار میکنی چی باعث میشه تحمل کنم. دلیلش اینه. » و عکسی از گذشته های دور که با آیدان آشنا شده بود را نشان می دهد. آیدان با دیدن عکس ذوق می کند و می گوید: «خیلی اتفاقی با هم آشنا شدیم. من یکم ناراحت بودم چون درگیر کارای طلاق با آلپ تکین بودم. اما زیاد اون شب رو یادم نمیاد خیلی مست بودم. » کمال لبخند میزند و می گوید: «مهم ترین بخشش رو که یادته؟ » آیدان چیزی به خاطر ندارد و می گوید: «فقط یادمه تو اتاقت خوابم برد. » کمال می گوید: «نه خوابت نبرد! » آیدان تازه معنی حرف او را می فهمد و در حالی که شوکه شده می گوید: «چطور ممکنه؟ اون شب، ما؟! » و از این که یادش نمی آید خودش را سرزنش می کند.
ملو فرصت پیدا می کند با بوراک در مورد چند روز پیش صحبت کنند. بوراک می گوید: «یهو احساساتم فوران کرد… باید با خودم صادق باشم… » ملو لبخند میزند و می گوید: «منم نتونستم جلو احساساتمو بگیرم. » بوراک می گوید: «ولی از این به بعد تصمیم گرفتم به خاطر ادا نسبت به خودم ظلم نکنم و هر تصمیمی میگیره احترام بذارم. » ملو که دلش شکسته می گوید: «اما تو هیچ حرفی در مورد ادا نزدی. » بوراک می گوید: «خیلی مست بودم درست یادم نیست. » ملو با عصبانیت و ناراحتی کافه را ترک می کند.
کرم هم به خواست ادا به شرکت آرت لایف می آید و با دیدن پینا خیلی خوشحال می شود. اما خودش را انجا غریب احساس می کند و به ادا می گوید: «اصلا نمیتونم با ادماش جور بشم. تازه راهم خیلی دوره. اینجا مناسب من نیست. از طرفی از سرکان بولات هم زیاد خوشم نمیاد! » سرکان حرف های او را می شنود و جلو می رود و می گوید: «کرم دنبالت میگشتم. بیا این کارارو انجام بده. کلید خونه م هم مال تو که راه دور نری. هرجوری خواستی ازش استفاده کن. » کرم از این همه لطف و مهربانی او جا می خورد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 133 لذت برده باشید ؛در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 134 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *