خلاصه داستان سریال ترکی تو در خانه ام را بزن (عشق مشروط) قسمت 138

همراهان عزیز با سریال ترکی تو در خانه ام را بزن قسمت 138 همراه شما هستیم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 2

سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 138

آیفر از حالت های ناراحتی ملو می فهمد که چیزی شده و قضیه را می پرسد. ملو تعریف می کند که عاشق بوراک شده اما بوراک که حتی او را بوسیده چیزی به خاطرش نیامده. آیفر برای حال دل او ناراحت می شود و در آغوشش می گیرد.
از طرفی بوراک با کرم درد دل می کند و در مورد روزی که ملو را بوسیده می گوید. کرم می پرسد: «داداش وقتی بوسیدیش چه حسی داشتی؟ » بوراک می گوید: «از وقتی ادم اومده نمیتونم از کله م بیرونش کنم! » کرم می گوید: «پس خوشت اومده! » بوراک می گوید: «مزخرف نگو! ملو مثل خواهر منه. اونم میدونه که من به ادا علاقه دارم. »
داورها به زوج ها خبر می دهند که مسابقه بعدی، رقص دو نفره ی پدر و مادر است تا هماهنگی بین آنها را ببینند و برای تمرین کردن فقط یک شب وقت دارند. پیرل و انگین همان شب با استرس شروع به تمرین می کنند. انگین آهنگ های سنتی را پیشنهاد می دهد که پیرل اصلا بلد نیست و به نظرش رمانتیک نیستند. برای همین هم خودش در اینترنت جستجو می کند و رقص شاد و مدرنی را انتخاب می کند و تمام شب را با انگین تمرین می کنند.
وقتی آیدان به سیفی می گوید که نمیداند چطور حقیقت این که کمال پدر سرکان است را به آنها بگوید، اتفاقی جان و کیراز که همان اطراف پنهان شده بودند این ها را می شنوند و آیدان با دیدن آنها نمیداند چه بکند و پیشنهاد می دهد تا اگر مقدار زیادی بستنی برایشان بخرد این حرف را به کسی نگویند و بچه ها هم قبول می کنند.
ادا و سرکان قبل از خوابیدن کنار هم می نشینند تا صحبت کنند. ادا می گوید: «این که از اون شلوغی فاصله گرفتیم و فقط خودمون دوتاییم یجوریه اما خوشحالم میکنه. » اما بعد با ناراحتی می گوید: «میترسم دوباره دلمو بشکنی سرکان… » سرکان می گوید: «ادا چیزی که مهمه اینه که ما الان باهمیم… » و موهای او را نوازش می کند.
صبح موقع داوری برای رقص ها، ادا و سرکان رقصی پر از حرارت و عشق را به داورها نشان می دهند که همین باعث می شود این بار هم برنده آنها باشند.
موقع صبحانه، کیراز مقابل همه کمال را پدربزرگ صدا میزند. جز آیدان و سیفی همه می خندند و حرف کیراز را جدی نمی گیرند. وقتی آیدان به کیراز می گوید: «مگه قول نداده بودی به کسی نگی بابای واقعی سرکان کماله؟ » آیفر حرف های او را می شنود و جلو می رود و می گوید: «تویی که مارو متهم به دروغگویی میکردی خودت از همه دروغگو تری! » آیدان با بیچارگی می گوید: «خودمم تازه فهمیدم و نمیدونم باید چیکار کنم. » آیفر هم دلش میسوزد و مثل گذشته که با هم دوست بودند، کنارش می نشیند و از او می خواهد حقیقت را به سرکان بگوید و خودش را راحت کند و نهایتا سرکان مدتی عصبانی می شود اما بعد باید این موضوع را قبول کند.
مرحله آخر، چشمان و ادا و پیرل را می بینند تا با راهنمایی سرکان و انگین از موانع رد بشوند. ادا اشتباهی به سمت صدای سرکان می رود و او را در آغوش می گیرد و پیرل از موانع رد می شود و مسابقه را تمام می کند. داورها توجهشان به ادا که به سمت سرکان رفته جلب می شود و قصد دارند آنها را به عنوان برنده انتخاب کنند که انگین اعتراض می کند که باید کسی که قانون را رعایت کرده برنده باشد و به خاطر همین هم این بار انگین و پیرل برنده می شوند.
وقتی کرم می بیند که پینا از پشت گوشی کسی را عزیزم صدا میزند و می گوید که دلش برای او تنگ شده، ناراحت می شود و همین فردا صبح خانه ی سرکان را ترک می کند.
وقتی ادا و سرکان و پیرل و انگین منتظر اعلام نتیجه هستند، پیرل با حرص می گوید: «شماها اصلا زوج نیستید. نمیدونم چرا سعی دارین همه رو گول بزنین! » سرکان هم می گوید: «شما خودتون رابطه درستی ندارین و همین چند روز پیش پیرل بهت شک کرده بود که داری خیانت میکنی! » همه حرف های انها از طریق بلندگو به گوش داورها می رسد و آنها هیچ کدام را به عنوان پدر و مادر نمونه انتخاب نمی کنند. هردو زوج هم کم نمی آورند و با گفتن این که باید از خدایشان باشد که بچه های آنها را در مدرسه بپذیرند آنجا را ترک می کنند!
آیدان روی پیغامگیر گوشی سرکان همه حقیقت را به او می گوید. سرکان هم که همراه ادا و پیرل و انگین هم که برای خوردن شام بیرون رفته ، متوجه پیغام آیدان نمی شود و بعد از این که با ادا تنها می شود دست او را می گیرد و به انگشتش که تتو را پاک کرده خیره می شود و ادا می گوید: «همین چند ماه پیش پاکش کردم. اما جای دیگه بردمش. جایی که دیده نمیشه… »
وقتی سرکان ادا را به خانه می رساند، دلش از ادا کنده نمی شود و پشت در می ماند. ادا هم فکرش پیش سرکان است و دوباره به سمت در برمی گردد که سرکان را مقابلش می بیند. سرکان خیره به چشمان او می گوید: «من باید اون تتورو ببینم… »

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 138 لذت برده باشید ؛در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 139 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *