خلاصه داستان سریال ترکی تو در خانه ام را بزن (عشق مشروط) قسمت 60

همراهان عزیز با سریال ترکی تو در خانه ام را بزن قسمت 60 همراه شما هستیم

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 2

سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 60

وقتی سرکان از ادا می پرسد: «حرفی که زدی یعنی چی؟ » ادا می گوید: «یعنی از این به بعد میخوام به زندگی خودم برسم. » ذهنش سرکان تمام شب درگیر این حرف ادا می شود و با انگین در این مورد درد دل می کند. انگین می گوید: «یعنی میخواد با کس دیگه ای وارد رابطه بشه؟ » از طرفی ادا هم به دخترها می گوید: «من چون از دستش عصبانی بودم اونو گفتم. »

آیدان تصمیم می گیرد سرکان و ادا را برای صبحانه دعوت کند تا ببیند بین انها واقعا عشقی وجود دارد یا نه.

ملو به آیفر و دخترها پیشنهاد می دهد تا بدون این که ادا خبر داشته باشد برای او عشق خیالی دست و پا کنند که سرکان با دیدنش حرصش بگیرد. بقیه هم قبول می کنند.

وقتی افه و فرید با هم صبحانه می خورند، افه به او می گوید که خانه ی سلین را آب برداشته و قرار است چند روزی در خانه ی سرکان بماند. فرید با شنیدن این حرف جا می خورد و کمی عصبی می گوید: «مگه دوستاش و خانواده اش نیستن؟ حتی از بین هتل های زنجیره ای ما میتونست هر اتاقی میخواد داشته باشه! واقعا مسخره س! » کمی بعد وکیل های کافسچی اوغلو ها به فرید زنگ می زنند تا در مورد ریزش ساختمان سالها قبل شرکت بدانند.

بعد از این تماسف فرید به افه چشم می دوزد و می گوید: «نکنه تو بهشون گفتی افه؟ از این موضوع نباید کسی خبردار میشید. » افه خودش را به بی خبری میزند.

وقتی ادا از راه می رسد و سرکان را سر میز صبحانه می بیند جا می خورد و عصبی می شود اما خودش را کنترل می کند و کنار او می نشیند. سرکان بدون این که بداند، تکه ای از نان را که ادا همیشه دوست داشت را داخل ظرف او می گذارد.

ادا وقتی این صحنه را می بیند کمی ناراحت شده و میز را ترک می کند. سرکان دنبالش می رود. ادا کنار اصطبل ایستاده و اسب را نوازش می کند.

سرکان در مورد اسب می گوید: «خیلی سرکشه. اصلا نمیذاره سوارش شم. الان هم همینطوره. فقط از دور میتونم بهش دست بزنم. » ادا می گوید: «نکنه نتونستی دوسش داشته باشی. » سرکان می گوید: «اون متوجه نشد. » هردو برای مدتی خیره به هم می مانند.

فرید از سلین می پرسد حالا که خانه اش را آب گرفته کجا می ماند؟ سلین می گوید: «پیش یکی از دوستام. » فرید پوزخندی میزند و با اعصابی آشفته از او دور می شود.

آیدان از ادا می خواهد به خاطر لطفی که در حقش کرده هرچیزی که دلش بخواهد را می توانند درخواست کند. ادا کمی فکر می کند و در مورد این که چطور آیدان سالها از خانه بیرون نرفته می پرسد. آیدان با غصه در مورد پسرش آلپ و این که بعد از مرگ او دیگر نتوانسته بر ترسش غلبه کند حرف میزند.

در آخر هم می گوید: «سرکان وقتی خیلی بچه بود فرستادیمش خارج. این کار اشتباه بود… سرکان خیلی سختی کشیده ادا. نمیتونه اعتماد کنه و چطور حرف دلش رو بزنه… خدا میدونه چه طوفانی تو دلشه. به نظر من سرکان هنوز عاشقته. »

ادا می گوید: «سرکان از من جدا شد. این حرفو دیگه نزنین. » آیدان می گوید: «چون ترسید اول تو اونو ترک کنی. »

سرکان از افه می خواهد تا مقابل تمام کارمندان به خاطر کاری که کرده معذرت خواهی بکند. افه هم به ناچار همین کار را می کند. کارمند ها با شنیدن این حرف جا می خورند و انگین خیلی عصبانی می شود.

سرکان از انگین می خواهد آرام باشد و به او می گوید که نقشه های دیگری برای افه دارد تا او را به کل از شرکت بیرون کند.

ادا هم از افه می خواهد تا به خاطر اشتباهش از شرکت جدا بشود. اما افه می گوید تمام زندگی اش در ایتالیا را رها کرده تا اینجا زندگی جدیدی را شروع کند و نمی تواند به این راحتی ها از شرکت جدا بشود.

آیفر برای خاله فرید کلی خوردنی آماده می کند تا به جشن ببرد. فیفی از آیدان می خواهد که حتما پول زحمتش را بگیرد اما آیفر قبول نمی کند. فیفی تصمیم می گیرد کارهای مدیریت آیفر را به عهده بگیرد.

سرکان کنار ادا می نشیند و از او می خواهد صحبت کنند. ادا می گوید: «من همیشه کنارت بودم و باورت کردم سرکان. تو عمیق ترین جای قلبم یه چیزی بهم میگه تو نمیخوای آسیبی به من بزنی. »

سرکان می گوید: «ادا باور کن اشتباه هایی کردم که نمیتونی ببخشی.» ادا از او می خواهد که هرچه هست را تعریف کند. اما سرکان سکوت می کند.

سرکان به انگین می گوید که نمی خواهد ادا با کس دیگری باشد و انگین می گوید: «پس باید باهاش حرف بزنی و همه چیز رو بهش بگی. تصمیم بعدش رو به خود ادا بسپار. » سرکان قبول می کند.

از طرف دخترها برای ادا دسته گلی می آید. سرکان وقتی آن را می بیند حرص می خورد. همان موقع آلپ تکین برای رسیدگی به موضوع ریزش سقف از راه می رسد تا با وکیل کافسچی اوغلی صحبت کند.

جرن هم به عنوان وکیل شرکت از راه می رسد اما سرکان او را از جلسه بیرون می کند. سرکان دوست ندارد جز آلپ تکین و فرید کس دیگری از این موضوع باخبر بشود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ترکی تو در خانه ام را بزن قسمت 60 لذت برده باشید ؛در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 61   مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *