خلاصه داستان سریال ترکی دختر سفیر قسمت 171

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 171 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال دختر سفیر قسمت 171

دودو که شب بدی را گذرانده صبح به یحیی می گوید: «با اینکه می دونی حامله م ولی باعث عذابم شدی. مگه من چی کار کردم؟»

یحیی می گوید: «شب از الوان حرف زدی. راست گفتی. من به الوان اعتماد داشتم. اگه به تو هم شک کردم دلیلش رفتار خودته. اینو برای اولین و آخرین بار میگم. منو با این رفتارا امتحان نکن.» و دودو را تنها می گذارد.

در همین حال دودو پیغامی از احمد دریافت می کند که او را تهدید به افشای رازش کرده. دودو که تمام نقشه هایش را نقش بر آب می بیند از شدت درماندگی و وحشت جیغ می کشد.

سنجر به همراه ماوی و ملک در خانه ویلایی صبحانه می خوردند و سنجر از ماوی می خواهد که هرچه زودتر به کافه برگردد تا پلیس ها به او شک نکنند.

او می گوید: «منم امروز باید مساله حضانت ملک رو هر طور شده حل کنم.» او به ملک می گوید: «دیگه هرگز اجازه نمیدم پیش پدربزرگت برگردی.»

او سپس همراه فاروق و کاوروک به خانه چلبی می رود و ماوی و ملک را تنها می گذارد.

ملک ماوی را در آغوش می گیرد و می گوید: «اگه زودتر می دونستم که دخترت رو از دست دادی با تو بدرفتاری نمی کردم. حالا هم معذرت می خوام. اگه تو بخوای من می تونم دخترت باشم.» ماوی او را بغل می کند و از او تشکر می کند.

گوون چلبی به موگه می گوید: «حالا فقط ملک برام مونده. مطمئن شدم که ماوی با سنجر همدست شده و نوه م رو دزدیده.»

موگه که به شک افتاده می گوید: «اگه سنجر چنین کاری کرده باشه به شدت ازش ناراحت میشم.»

در همین حال سنجر به همراه فاروق و کاوروک از راه می رسند و سنجر با خشم به سفیر می گوید: «امروز تکلیفم رو با تو روشن می کنم و حضانت دخترم رو می گیرم.»

اما یکی با سنجر تماس می گیرد و می گوید: «سلیم حقه باز از آب دراومد. با سفیر دست به یکی کرده و نقشه مونو خراب کرده.»

سنجر با ناراحتی می رود و سفیر که می داند اوضاع از چه قرار است با لبخند موذیانه ای به محافظانش زنگ می زند و می گوید: «وقتی سلیم و کرم راننده سابقم از هواپیما خارج شدن پول سلیم رو بدین و کرم رو پیش من بیارین.»

الوان صبح با دلخوری از بورا به مغازه اش می رود و کتابی را که بورا به او داده بهانه می کند و سری به کافه بورا می زند و وقتی می بیند بورا با مشتری های زن در حال عکس گرفتن است ناراحت می شود و از آنجا خارج می شود.

او به گلسیه می گوید: «من مردا رو خوب شناختم. فهمیدم که بورا آدم بی خیالیه و رابطه ش جدی نبوده. از این به بعد باید بیشتر مراقب رفتارم باشم.

سلیم پولی را که از سفیر خواسته بود می گیرد و کرم را تحویل افراد او می دهد. چلبی با دیدن کرم او را توی گودال آب می اندازد تا به خاطر خیانتش تنبیهش کند و به التماس های او توجهی نمی کند.

در همین حال سنجر و کاوروک و ندیم از راه می رسند و افراد چلبی را کتک می زنند و کرم را از گودال آب بیرون می کشند.

سفیر به همراه محافظانش فرار می کند. سپس کرم به تحریک سنجر به مددکار اجتماعی چند عکس از سفیر که در حال قمار کردن است نشان می دهد و می گوید: «این مرد حقه بازه. حتی دخترش ناره رو به مردی به اسم آکین فروخته بود.» و به این ترتیب حق حضانت از گوون چلبی سلب می شود.

در این میان معلوم می شود سلیم خیانت نکرده بلکه همه این جریانات نقشه خود سنجر برای به دام انداختن چلبی بوده است.

سنجر بعد از آن سراغ ماوی و ملک می رود و مژده می دهد که ملک از این به بعد به عمارت افه اغلو برمی گردد و از ماوی به خاطر کمک هایش تشکر می کند.

خالصه به دیدن دودو می رود و به او می گوید: «تستی که از تو و یحیی گرفتیم معلوم کرد که بچه مال یحیی نیست. می دونم که با احمد رابطه داشتی ولی من می خوام رابطه تو و یحیی دووم داشته باشه. احمد رو هم فرستادم که از این شهر بره.»

دودو خوشحال می شود و قول می دهد که هرگز روی حرف خالصه حرفی نزند و وقتی یحیی به خانه برمی گردد خالصه سیلی محکمی به گوش یحیی می زند و می گوید: «اجازه نداری به خاطر حرفای بیخود عروس حامله م رو اذیت کنی واگرنه با من طرفی.»

یحیی تسلیم مادرش می شود ولی شکی که در قلب او کاشته شده به این راحتی ها از بین نمی رود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 171 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 172 مراجعه فرمایید .

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم