خلاصه داستان سریال ترکی دختر سفیر قسمت 183

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 183 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال دختر سفیر قسمت 183

چلبی وقتی می فهمد که محافظش نتوانسته ماموریتش را انجام دهد و سدات را بکشد به او می گوید که به عمارت افه اغلو برود و شب و روز هر حرکتی دید به او اطلاع بدهد. سپس به دیدن سدات می رود و موذیانه از به هوش امدنش اظهار خوشحالی می کند و می پرسد که آیا نقشه اش برای به دام انداختن سنجر چاقو زدن به خودش بوده؟ سدات جواب می دهد: «به جای این که محافظتو شب سراغ من بفرستی حواست به سنجر و خانواده اش باشه تا زودتر پلیس دستگیرش کنه. » در همین حال به چلبی خبر می دهند که ماوی نزدیکی های صبح به عمارت برگشته و تمام شب را بیرون از عمارت بوده است. چلبی از افرادش می خواهد که چهار چشمی حواسشان به ماوی باشد و هر اتفاقی افتاد به او خبر بدهند چون سنجر همین اطراف پنهان شده.
ماوی در عمارت با دیدن گاوروک می گوید: «از این که سنجرو بالای کوه تنها گذاشتم احساس خوبی ندارم. » او سراغ ملک می رود و پیغان ضبط شده ی سنجر را به او نشان می دهد. ملک از شنیدن صدای پدرش خوشحال می شود و خودش هم برای پدرش پیغامی ضبط می کند و می گوید که در نبود سنجر ماوی به خوبی از او و خانه شان مراقبت می کند.
الوان به زندان برای ملاقات خالصه می رود و می گوید: «تو میدونستی پسرت عقیمه با این حال منو مقصر جلوه دادی. تقصیر خودم بود چون همیشه در مقابل بی رحمی های تو سکوت کردم. » خالصه می گوید: «تو مجبور به سکوت بودی. چون ما تو عمارتمون به تو پناه دادیم. من بین تو و دخترم فرقی نذاشتم. » الوان جواب می دهد: «اگه صادق بودی تو و یحیا روی سرم جا داشتین و هیچ وقت طلاق نمیخواستم. تو این فرصت و از من و یحیا گرفتی. از این به بعد ما بهم ربطی نداریم. در ضمن من دیگه کس دیگه ای رو دوست دارم. » او می رود و خالصه متوجه می شود که اشتباه بزرگی رو مرتکب شده است.
ماوی به فاروق و یحیا می گوید که سدات به هوش امده و به زودی پلیس برای گرفتن اطلاعات سراغش خواهد رفت. فاروق می گوید: «ما از دوربین مغازه ها چیزی دستگیرمون نشد. » یحیا می گوید: «این پنهان شدن اصلا برای سنجر خوب نشد به ضررش تموم شد. » ماوی می گوید: «من سدات رو خوب میشناسم اون وکیله و مجبور میشه به پلیس حقیقت رو بگه. » فاروق و یحیا با تعجب به او خیره می شوند و سپس ماوی سراغ گاوروک می رود و صدای ضبط شده ی ملک را به او می دهد و از او می خواهد که آن را به دست سنجر برساند. گاوروک به سمت کوه می رود و افراد چلبی تعقیبش می کنند.
پلیس سراغ سدات می رود تا سوالاتی از او بکند. اما سدات درد را بهانه می کند و کارت وکالتش را نشان انها می دهد و می گوید که بعد از مرخص شدن از بیمارستان گزارش کامل را به پلیس خواهد داد. چلبی که امیدوار بود با حرف هایش قبر سنجر را بکند به محافظش می گوید سدات از شهادت علیه سنجر طفره رفته چون اگر معلوم شود دروغ گفته مجازات سنگینی برایش خواهد داشت. او تلاش می کند ماوی را مجبور کند سنجر را ترک کند تا او هم رضایت بدهد. چلبی به افرادش می گوید: «ما باید قبل از مرخص شدن سدات از بیمارستان سنجر رو پیدا کنیم. چشم از گاوروک برندارین اون سراغ سنجر خواهد رفت. »
دودو بعد از رفتن از عمارت سراغ دوستش عمارت می رود و به او می گوید که به این راحتی دست از سر یحیا برنمیدارد چون عاشقش شده اما در حال باید روی پای خودش بایستد و کار پیدا کند. الا به او پیشنهاد یک کار خوب می دهد و هردو به سمت شرکت می روند.
از ان طرف فاروق به یحیا خبر می دهد که اعتراضش به حکم خالصه پذیرفته شده و خالصه به زودی آزاد خواهد شد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 183 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 184 مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *