خلاصه داستان سریال ترکی دختر سفیر قسمت 152

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 152 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال دختر سفیر قسمت 152

زن چمدانی را از توی چمدان خیس درمی آورد و خوشحال می شود دفترچه سالم است و سنجر به حلقه ازدواج او نگاه می کند.

زن به سنجرمی گوید: «هیچ کس نگران من نیست.»

چلبی به عمارت افه اوغلو می رود تا ملک را ببیند اما نگهبان مانع ورود او به خانه می شود.

چلبی داد و بیداد می کند و ملک می آید و در آغوش پدربزرگش می پرد و از الوان می خواهد تا اجازه دهد پدربزرگش داخل عمارت شود.

الوان چلبی را به داخل راهنمایی می کند و در همین حال خالصه از راه می رسد و وقتی می بیند ملک در کنار پدربزرگش شاد و خوشحال است از پرخاش کردن به سفیر خودداری می کند و به او خوشامد می گوید و تلاش می کند به سنجر خبر دهد ولی سنجر به تلفنش پاسخ نمی دهد چون در حال پرستاری از ماوی زن زیباست.

زن تب دارد و سنجر او را می خواباند و احساس می کند به سرنوشت او علاقمند شده است.

زن به او می گوید دوباره قایقی می گیرد و از آنجا می رود. سنجر دوباره نگران می شود که او باز بخواهد بلایی سر خودش بیاورد.

یحیی پیش دودو می رود و می گوید مادرش از شنیدن خبر حاملگی او خیلی خوشحال شده است ولی به خاطر مرگ گدیز سفارش کرده که زیاد شادی نکنیم.

او می گوید: «ولی حالا من یه خانواده دارم و اجازه نمی دم کسی تو زندگی من دخالت کنه.»

سنحر به عمارت برمی گردد و از الوان می خواهد که برایش گیاهی ای دم کند که باعث آرامش اعصاب شود.

الوان که کنجکاو شده از گاوروک سوال می کند و گاوروک می گوید: «زنی به کلبه کوهستانی پناه آورده. سنجر در حال کمک کردن به اونه.»

الوان با عصبانیت می گوید: «ما نگران سنجریم و ایشون نگران یه زن غریبه.»

گاوروک می گوید: «سنجر رو با یحیی مقایسه نکن.»

خالصه هم بعد از فهمیدن جریان می گوید: «با سنجر کاری نداشته باشین. اون با کمک کردن به مردم حال خودش رو بهتر می کنه. اون مثل مردای دیگه نیست.»

سنجر به اتاق ملک می رود و ملک می گوید: «یه روز تموم از تو خبری نیست و تنهام گذاشتی»

سنجر او را در آغوش می گیرد و قول می دهد به زودی او را به کلبه ببرد.

سنجر دوباره به کلبه برمی گردد و ماوی را در حال گریه می بیند و می گوید: «اگه مشکلی هست بگو حلش کنم.»

ماوی می گوید: «چیزی نیست که بتونی حلش کنی.»

سنجر از او می خواهد که کمی بخوابد اما زن بی خواب است و از سنجر می خواهد که فیلم تماشا کنند اما هنگام تماشای فیلم روی شانه های سنجر به خواب می رود و سنجر هم کنار او به آرامی می خوابد.

دودو به گلسیه زنگ می زند و می گوید: «بهتره به من احترام بذاری چون به زودی عروس عمارت میشم.»

گلسیه به خالصه می گوید: «این دختر عذاب من شده. می ترسم به جای الوان اون اینجا بیاد .»

خالصه که تحمل وجود دودو را ندارد سراغ یحیی و دودو می رود و یحیی را به بهانه ای از خانه بیرون می فرستد و به دودو می گوید: «باید بچه رو سقط کنی.»

دودو می گوید: «بهتره اینو پیش یحیی بگی و عکس العمل اونو ببینی.»

خالصه جواب می دهد: «یعنی میگی بچه از یحیی است. پس باید آزمایش بدی تا مشخص بشه.» دودو که انتظار این را نداشت آب دهانش را قورت می دهد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 152 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 153 مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *