خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 2

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 2 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 2

ییلماز و زلیخا داخل قطار هستند. آنها در کوپه خود می خوابند.

نیمه شب، یک دزد وارد کوپه شده و تمام پولهای ییلماز را میدزدد.

صبح در مسیر هنگامی که قطار برای استراحت ایستاده، زلیخا پیاده شده و دست و روی خودش را کنار شیر آب می شورد.

دمیر، که پسر خان بزرگی از محله چکوراوای آدانا است، داخل رستوران قطار نشسته و چشمش به زلیخا می افتد.

او محو تماشای زیبایی زلیخا می شود.
هنگامی که قطار به مقصد آدانا می رسد. زلیخا و ییلماز پیاده شده و تصمیم میگیرند نوشیدنی بخرند، اما ییلماز متوجه می شود که آنها هیچ پولی ندارند و پولها دزدیده شده.

زلیخا نگران و ناراحت می شود، و ییلماز سعی دارد به او روحیه بدهد.

دمیر به چکوراوا رفته و مشغول پرواز با هواپیمای ملخی خود است و زمینهای کشاورزی پدری اش را تماشا میکند.

مادرش از این کار او عصبی شده و از او میخواهد که بخاطر خطر پرواز، دیگر سوار هواپیما نشود، اما دمیر قبول نمیکند.

ییلماز و زلیخا، حلقه های ازدواج خود را با قیمت پایین میفروشند تا بتوانند چند روزی با پول آن سر کنند. آنها به یک مهمانخانه ارزان‌قیمت رفته و اتاقی میگیرند.
دمیر که تعمیرکار اتوموبیل است، در شهر می‌چرخد تا کار پیدا کند، اما موفق نمی شود.

او به ناچار، پیش کارگرهای روزمزد می رود تا بتواند کاری پیدا کند.

کمی بعد، یک ماشین آمده تا چند کارگر سوار کند. ییلماز از دور، غفور را میبیند که در حال انتخاب کارگر است، ولی به ماشین او نمیرسد.

غفور، دوست دوران سربازی ییلماز بوده.

وقتی ییلماز اطلاعات غفور را از کارگران دیگر میپرسد، میفهمد که او در محله چکوراوا کار میکند.

او سپس با خوشحالی به مهمانخانه آمده و به زلیخا میگوید که دوست قدیمی اش را پیدا کرده و میتواند از طریق او کار پیدا کند.

روز بعد، آنها به محله چکوراوا می روند تا سراغ غفور را بگیرند. زلیخا که چند روزی غذای مناسب نخورده، دم در مزرعه از حال می رود.

ییلماز او را داخل می برد و با رسیدگی اهالی، کمی بهتر می شود. ییلماز سراغ غفور را میگیرد و با دیدن او خوشحال می شود.

زلیخا وقتی متوجه می شود که صاحب مزرعه، یعنی مادر دمیر، هر ساله دختران و پسران دم بخت مزرعه را به عقد یکدیگر در می آورد، بخاطر نداشتن شناسنامه و لو رفتن هویت ییلماز، بی مقدمه به غفور و خانواده اش میگوید که خواهد ییلماز است.

ییلماز شوکه شده اما چیزی نمی‌گوید.
در خانه دمیر، که به همراه مادرش در آنجا زندگی میکند،مهمان آمده و دختر عموی دمیر ، شرمین نیز سر زده به آنجا می آید.

مادر دمیر‌ اصلا از شرمین خوشش نمی آید و او را تحمل میکند. شرمین نیز به همراه شوهرش در مزرعه چکوراوا زندگی میکند.

ییلماز و زلیخا شب را در خانه غفور میمانند. غفور به همراه زن و خواهرش در خانه کوچکی داخل مزرعه زندگی میکنند.

غفور، دستیار و معتمد دمیر است و کارهای مزرعه را انجام میدهد.
از نگاه های خواهر غفور مشهود است که از ییلماز خوشش آمده و زن غفور متوجه این قضیه می شود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا  قسمت 2 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 3 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

۱ دیدگاه

  1. بهار گفت:

    دمیر نه ایلماز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *