خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 144

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 144 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 104

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 144

در اتاق عمل قلب تکین می ایستد. به او شوک میدهند و ضربان او دوباره برمی‌گردد.

مژگان از استرس گریه اش میگیرد. او از اتاق عمل بیرون آمده و به ایلماز خبر میدهد که عمل تمام شده اما ۲۴ ساعت آینده برای تکین حیاتی است.

سپس در مورد علت تیر اندازی و کسی که شلیک کرده سوال میکند.

ایلماز با کلافگی میگوید که او شلیک کرده است. مژگان شوکه شده و علتش را سوال میکند .

ایلماز می‌گوید که به اشتباه زده است و تکین جلوی او را برای تیراندازی گرفته بود.

مژگان عصبی شده و میپرسد که او به چه کسی قصد شلیک داشته، اما ایلماز جوابی نمی‌دهد.

هولیا به خانه رفته و نگران حال تکین است و خودش را مقصر میداند.

صبح روز بعد هولیا به بیمارستان می رود و از دم در اتاق تکین را میبیند و برمیگردد.

حیاتی، وکیل دمیر با او تماس میگیرد و خبر میدهد که فهمیده است کسی که گزارش تخلف مالیاتی شرکت را داده است شرمین بوده است.

دمیر به شدت عصبی می شود. او به زلیخا میگوید که باید به چکوراوا بروند تا به کارها رسیدگی کند اما زلیخا میگوید که نمیخواهد برگردد اما دمیر به حرف او توجه نمی‌کند.

در خانه خطیب، شرمین بیدار شده و سر میز صبحانه پیش او و زنش می رود.

از زمانی که خانه شرمین آتش گرفته او چند روزی به خانه خطیب آمده است.

زلیخا و دمیر به چکوراوا برمیگردند. دمیر از غفور سراغ شرمین را میگیرد و او میگوید که به خانه خطیب رفته است.

تکین از بیمارستان مرخص می شود. او در خانه با ایلماز صحبت کرده و او را نصیحت میکند که باید چاره ای پیدا کند و تصمیم خودش را بگیرد.

و اینکه در هر صورت باید حقیقت را به مژگان بگوید زیرا او لایق این پنهانکاری ها نیست و نباید دلش شکسته بشود.

ایلماز با درماندگی تایید میکند و سپس به سمت اتاق پیش مژگان می رود. مژگان در اتاق نشسته و گریه میکند.

او با دیدن ایلماز او را بغل کرده و میگوید که نگران اوست و حمل کردن اسلحه ایلماز باعث دردسر دوباره می شود و او نمی‌تواند ایلماز را از دست بدهد.

سپس با اصرار از ایلماز قول میگیرد که هرگز او را ترک نکند. ایلماز در عمل انجام شده قرار گرفته و نمی‌تواند با مژگان صحبت کند.

مراسم ختنه سوران علی، پسر جنگاور قرار است در کلوپ شهر برگزار شود. جنگاور و نهال و علی در کلوپ هستند و تدارکات را انجام میدهند.

نهال آماده است و به جنگاور میگوید که زودتر حاضر شود و صورتش را نیز اصلاح کند. جنگاور به سمت آرایشگاه می رود .

دمیر دم خانه خطیب می رود و از زن او سراغ شرمین را میگیرد. زن خطیب میگوید که شرمین آنجا نیست و چند روز بوده اما حالا رفته است. دمیر باور نمیکند و کلافه می شود و می رود.

در آرایشگاه، آرایشگر به جنگاور می گوید که شنیده است کسی که به او تهمت زده است که شرکت دمیر را لو داده، خطیب بوده است.

جنگاور به شدت عصبانی شده و از جایش بلند می شود تا سراغ خطیب برود.

خطیب و شرمین در زمین خطیب هستند. خطیب به شرمین میگوید که او می تواند به خانه باغ او برود و مدتی آنجا باشد. شرمین نیز قبول میکند.

جنگاور به آنجا آمده و با خطیب به خاطر تهمت زدن به او دعوا میکند. خطیب عصبانی شده و اسلحه اش را در می آورد و به جنگاور شلیک میکند.

شرمین شوکه شده و او و خطیب سریع از آنجا فرار میکنند.

مراسم ختنه سوران علی شروع شده و همه مهمانان آمده اند اما جنگاور دیر کرده است.

کمی بعد جنگاور به همراه یک دوچرخه‌ برای علی وارد مراسم می شود. او ظاهر خودش را به زور حفظ کرده است.

بعد از اینکه دوچرخه را به علی میدهد ناگهان به زمین می افتد. همه دور او جمع می شوند و ایلماز متوجه تیر خوردن او می شود.

مژگان سریع آمبولانس خبر میکند. جنگاور خون زیادی از دست داده و قبل از اینکه بگوید چه کسی او را زده است از دنیا می رود. همه شروع به گریه می‌کنند.
شب ژاندارمر دم خانه دمیر آمده و او را به اتهام قتل جنگاور به ژاندارمری می برند. هولیا و دمیر و زلیخا از شنیدن خبر قتل جنگاور شوکه و ناراحت می شوند.

دادستان دمیر را به خاطر تهدید به مرگ و همچنین شاهد بودن یک نفر ، به بازداشت می فرستد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 144 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 145  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *