خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 198
همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 198 را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.
ایلماز و تکین برای خرید دستگاه آبیاری جدید با فروشندگان قرار میگذارند. ایلماز به تکین میگوید که دمیر به آنکارا رفته و حتما آنجا کار مهمی دارد. تکین میگوید که اگر چیز مهمی باید مشخص می شود.
نیمه شب هنگامی که غفور متوجه میشود که ثانیه خوابیده، پنهانی از جای خود بلند شده و از خانه بیرون می رود. او به خاطر بدهی اش به خطیب، شب ها برای خطیب کارگری می کند تا خطیب از حساب او کم کند. او با حرص مشغول تمیز کردن طویله خطیب می شود.
صبح روز بعد، ایلماز سر زمین پیش کپر نشین ها می رود و با کارگران مشغول صحبت است. او کالسکه ای که را مژگان به عدنان داده بود، دست بچه ها می بیند که با آن بازی میکنند. او متوجه می شود که زلیخا کالسکه را به بچه های کارگران داده است.
دمیر از آنکارا برمیگردد و با خوشحالی به هولیا خبر میدهد که برای مزایده خودش را آماده میکند. او میگوید که تا حدودی توافقات انجام شده و فقط امضای رسمی مانده است و آنها اهاله پخش مواد غذایی برای آموزش و پرورش را گرفته اند. هولیا نیز خوشحال می شود. دمیر غفور را صدا می زند. ثانیه سراغ غفور رفته و میبیند که او هنوز خواب است. سپس به زور او را بیدار کرده و پیش دمیر می فرستد. دمیر غفور را به قسمت انبار ها برده و از او میخواهد همه جا را نظافت کند. غفور که به خاطر کار شبانه خسته است، کلافه می شود، اما مجبور است کار کند.
دمیر به شرکت رفته و سفارش چندین تن حبوبات و غلات میدهد. او به شهرهای دیگر نیز زنگ می زند تا بتواند آذوقه های مورد نظر را برای اهاله تأمین کند. او از فروشنده میخواهد که درخواست میزان خریدش بین خودشان بماند، اما فروشنده به دیگران میگوید.
در اتاق صنایع جلسه تشکیل می شود. خطیب که رییس جلسه است، از دیگران می شوند که دمیر در حال خریدن میزان زیادی حبوبات و برنج است و حتما کار مهمی میکند. آنها همچنین میگویند که دمیر یکی از کارگاه هایشان را که برای عموی او بوده، به مبلغ بالایی به فروش گذاشته است. خطیب به فکر فرو می رود. او به خانه شرمین می رود و ماجرای فروش کارگاه را به شرمین میگوید. شرمین از اینکه پدرش چنین کارگاهی داشته و دمیر و هولیا بی خبر آن را میفروشند، عصبانی می شود. او لیست اموالی را که هولیا از او خریده بود پیش هولیا می برد و میگوید که کارگاهی که آنها به فروش گذاشته اند، جزو لیست نبوده و او از این کارگاه سهم دارد. هولیا به او میگوید که او خیلی بیشتر از سهم خودش تا به حال از آنها پول گرفته است و حقی ندارد. شرمین هولیا را تهدید میکند ، اما هولیا اهمیتی نمیدهد و میگوید که هرکاری میخواهد میتواند بکند. هنگامی که شرمین از شرکت بیرون می آید، پستچی آمده و شرمین خودش را به جای منشی جا می زند و نامه را از پستچی میگیرد.
او سپس پیش خطیب می رود و بابت برخورد هولیا پیش او گلایه میکند و میگوید که نامه ی ای در مورد اهاله برای آنها آمده و او گرفته است. خطیب نامه را میخواند و وقتی می فهمد قضیه از چه قرار است، سریع پیش تکین و ایلماز می رود و موضوع را میگوید. او به آنها پیشنهاد میدهد که با هم شریک شده و در مزایده اهاله شرکت کنند. تکین و ایلماز قبول نمیکنند و میگویند که خودشان به تنهایی شرکت میکنند و فقط درصدی به او میدهند. خطیب که سرمایه زیاد برای گرفتن اهاله ندارد، به ناچار قبول میکند.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 198 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 199 مراجعه فرمایید .
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم