خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 202

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 202 را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 152

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 202

ایلماز به سمت خانه می رود تا برای مژگان که تا مدت نا معلومی باید در بیمارستان باشد، وسیله ببرد. او تمام مسیر را در ماشین اشک می‌ریزد و ناراحت است. او در خانه کنار کالسکه بچه می نشیند و گریه می‌کند.
ثانیه به خانه برمی‌گردد . او به همه کارگران خبر میدهد که بچه به دنیا آمده و نامش لیلا است. سپس به خانه خودش می رود و از داخل صندوقچه، جورابهایی را که برای بچه بافته بود بیرون می آورد و با حیرت به همه جورابها نگاه میکند. کمی بعد غفور به اتاق می آید. ثانیه با گریه به خاطر بچه دار نشدنشان با غفور حرف می زند. غفور او را دلداری میدهد و می‌گوید که آنها برای یکدیگر کافی هستند و احتیاجی به بچه ندارند.
دمیر به خانه می رود و همه کارگران را جمع میکند و خبر دختر دار شدنش را میدهد. سپس به ثانیه یک کیسه طلا میدهد تا بین کارگران به عدالت پخش کند‌.
ایلماز برای مژگان غذا به بیمارستان می برد. مژگان لب به غذا نمی زند و ایلماز را نادیده میگیرد و از اتاق بیرون می رود. ایلماز عصبی است و نمیداند باید چگونه با مژگان برخورد کند. او خودش به اتاق نوزاد می رود و با ناراحتی و حسرت به بچه نگاه میکند. صباح الدین پیش او می آید و ایلماز را دلداری میدهد.
فادیک و گولتن به بیمارستان می آیند و وسایل زلیخا را می آورند و بچه را می بینند.
شب در خانه خطیب سر میز شام، دوست او تماس می‌گیرد. خطیب به ناجیه می‌گوید که گاوهای دوستش سیاه زخم گرفته اند و او برای کمک باید پیش دوستش برود. ناجیه کلافه شده و می‌گوید که خطیب که دامپزشک نیست و نیازی به رفتنش نیست. با این حال خطیب می رود. ناجیه نیز با نوچه خطیب، او را تعقیب می‌کند. او متوجه می شود که خطیب به سمت خانه دوستش نمی رود و عصبی می شود. خطیب به کلبه ای می رود که دوستانش آنجا جمع شده و رقاصه آورده اند. آنها مشغول نوشیدن مشروب و بزن و برقص می شوند. ناحیه از پنجره این صحنه را میبیند و وقتی دوستان خطیب را میبیند، سراغ زن های آنها می رود و سپس همگی با هم به آنجا می روند و وارد کلبه می شود. آنها دورهمی را به هم می زنند و به رقاصه ها حمله میکنند و شوهران خود را بیرون می برند. خطیب از ناحیه عصبی شده و میداند که همه چیز زیر سر او است. ناجیه از اینکه خطیب دست پیش گرفته و طلبکار است عصبانی می شود.
شرمین در خانه به خودش رسیده و میز شام چیده است. کمی بعد صباح الدین دم خانه او می آید. شرمین او را داخل دعوت میکند و میگوید که غذای مورد علاقه اش را درست کرده است. صباح الدین می‌گوید که غذا خورده است، و سوال میکند که شرمین چه کاری با او داشته است‌. شرمین در مورد ازدواج بتول صحبت میکند و میگوید که از این که بی خبر بوده ناراحت است. سپس ابراز پشیمانی از جدایی شان میکند و به صباح الدین می‌گوید که او عوض شده و میخواهد دوباره با هم باشند. صباح الدین کلافه شده و می‌گوید که چنین چیزی امکان ندارد. شرمین حلقه را در دست صباح الدین میبیند و وقتی می فهمد که او میخواهد با ژولیده ازدواج کند، به شدت عصبانی می شود و شروع به تهدید صباح الدین و داد ‌و فریاد میکند. صباح الدین بی اهمیت به حرفهای شرمین،از خانه بیرون می رود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 202 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 203 مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *