خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 206

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 206 را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 152

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 206

خانم ها در کلوپ شهر جمع شده است. یکی از آنها بین همه می‌گوید که بریکا، رییس انجمن خیریه از کارها و دستورهای هولیا خسته شده و ترجیح میدهد که امسال دیگر کاندید نشود. بریکا نیز تایید میکند و میگوید که هولیا در کارهای او دخالت میکند. فسون پیشنهاد میدهد که برای امسال، بهیجه کاندید بشود. بهیجه جا خورده و از این پیشنهاد خوشش می آید. آنها قرار میگذارند که هنگام انتخاب رییس بعدی، بهیجه را معرفی کنند.
در خانه، مژگان دوباره با ایلماز دعوا میکند و روز زایمانش را یادآوری میکند. سپس با طعنه به ایلماز می‌گوید که به حیاط برود تا عشقش را ببیند. ایلماز عصبی می شود و از او میخواهد این موضوع را تمام کند. همان لحظه بهیجه به خانه می رسد. ایلماز با عصبانیت بیرون می رود. بهیجه دوباره با مژگان صحبت میکند و از او میخواهد که رفتارهای بچگانه و لجبازی اش را کنار بگذارد و درک کند که کرمعلی پسر ایلماز نیز هست و او با رفتارهایش بیشتر باعث می شود که ایلماز را از دست بدهد.
زلیخا به اتاق عدنان رفته و در حالی که عدنان خواب است، با او درد دل میکند و میگوید که او صاحب یک برادر شده است و شاید روزی این موضوع را بفهمد.
نیمه شب، غفور پنهانی از جایش بلند می شود تا برای کار برود. ثانیه متوجه شده و پنهانی غفور را تعقیب می‌کند. غفور به طویله می رود و نوچه خطیب دوباره او را به خاطر دیر آمدن توبیخ میکند. غفور با حرص داخل رفته و شروع به نظافت میکند. کمی بعد، ثانیه داخل طویله می رود. غفور با دیدن او شوکه و هول می شود. ثانیه تصور میکند که غفور در حال خیانت است دنبال دختر میگردد. او از غفور توضیح میخواهد. غفور که درمانده شده، به ثانیه می‌گوید که در قمار شرکت کرده و به ناچار از خطیب پول قرض گرفته است. ثانیه به شدت عصبانی می شود‌
صبح روز بعد، بهیجه با تکین در رستوران قرار می‌گذارد تا در مورد مژگان و ایلماز صحبت کند. او مخالف خودش از رفتارهای مژگان را مطرح میکند و میگوید ک باید چاره ای پیدا کنند. تکین میگوید که باید صبر داشته باشند تا با گذر زمان همه چیز درست بشود. بریکا و دوستش در رستوران آنها را با هم می‌بینند و حدس می زنند که چیزی بین تکین و بهیجه باشد.
در خانه غفور، ثانیه که از دیشب نتوانسته خرابکاری‌ غفور را هضم کند، داد و بیداد میکند. هولیا صدای آنها را شنیده و جلو می آید و میپرسد که ماجرای قرض چیست. ثانیه مجبور می شود همه چیز را تعریف کند. غفور به دروغ گفته است که ده هزار لیره بدهی دارد. هولیا به شدت از کار غفور عصبانی می شود و او را دعوا میکند. سپس به شرکت خطیب می شود و بدهی غفور را پرداخت می‌کند و به او می‌گوید که دیگر حق ندارد بابت بدهی از کارگران او بیگاری بکشد و هرزمان مشکلی بود، پیش خود او بیاید. خطیب در مورد اصل قضیه چیزی به روی خودش نمی آورد و از مبلغ اصلی چیزی نمی‌گوید.
هولیا به خانه برگشته و به غفور خبر میدهد که بدهی او را صاف کرده است و ماهانه از حقوق او کم می‌کند. سپس هشدار می‌دهد که دیگر حق ندارد چنین کاری بکند، وگرنه خودش طلاق ثانیه را از او می‌گیرد.
زلیخا در خانه دوباره با دمیر به خاطر اینکه تصور میکند به عدنان کمتر از لیلا توجه میکند، دعوا میکند. دمیر کلافه می شود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 206 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 207 مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *