خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 211

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 211 را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 152

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 211

صبح روز بعد، جلسه انتخاب رییس‌ انجمن خیریه است. هولیا حاضر شده و منتظر زلیخا است.

زلیخا پایین آمده و با حرص می‌گوید که آماده نمی شود و قصد ندارد که برای انتخابات به کلوپ بیاید، زیرا عدنان مریض است و کسی به این قضیه اهمیت نمی‌دهد.

هولیا می‌گوید که گولتن مراقب عدنان خواهد بود. زلیخا می‌گوید که اگر لیلا مریض بود او چنین حرفی نمی زند. هولیا چنین چیزی را انکار میکند، اما زلیخا اهمیت نمی‌دهد و به اتاق می رود. هولیا مجبور می شود که به تنهایی برود.

در خانه ایلماز، بهیجه حاضر شده تا به کلوپ شهر برود. او کاملا مطمئن است که دیروز انتخابات می شود و به نقشه های خود در مقابل هولیا فکر میکند.

در کلانتری، ژولیده مشغول بحث و هشدار دادن به افرادش به خاطر پیدا نکردن صاحب اثر انگشت های اسلحه قاتلین فراری است.

همان لحظه شرمین با پرونده شکایت خود داخل آمده و به ژولیده می‌گوید که صباح الدین به او حمله کرده و او را کتک زده است. او پرونده شکایت و اظهار شاهدین را به ژولیده میدهد.ژولیده متعجب می شود.

شرمین به همراه خطیب به جنگل می رود. او مقابل خطیب نیز ادعا میکند که صباح الدین چنین کاری با او کرده است.

سپس از خطیب بابت رابطه خودشان و طلاق گرفتن از ناجیه سوال میکند. خطیب دوباره وعده میدهد و می‌گوید که بعد از ازدواج آخرین پسرش، از ناجیه جدا می‌شود.

در کلوپ شهر، بهیجه و بریکا کاندید شده اند. هولیا می‌گوید که زلیخا به خاطر عدنان نیامده است.

او میخواهد که از طرف زلیخا رای بدهد، اما اعضا قبول نمی‌کنند. بهیجه که میداند شرمین و فسون طرفدار او هستند، منتظر آمدن آنهاست.

هولیا طرف بریکا است و پیروزی او در واقع پیروزی هولیا است. کمی بعد، فسون می آید و خبر میدهد که شرمین نمی‌تواند بیاید.

بهیجه ناراحت شده اما به روی خودش نمی آورد. رای‌گیری شروع می شود و نتیجه رای بستگی به رای فسون دارد، زیرا بهیجه و بریکا رای برابر آورده اند.

فسون بر خلاف تصور بهیجه، می‌گوید که با وجود تجربه های بهیجه ترجیح میدهد که به یک فرد اهل چکوراوا رای بدهد، و بریکا را انتخاب میکند. بهیجه با خونسردی به بریکا تبریک می‌گوید.

هنگام رفتن از کلوپ شهر، بهیجه با طعنه به هولیا می فهماند که خبر دارد که او رازی دارد.

هولیا چیزی به روی خودش نمی آورد، اما نگران می شود. برای همین تصمیم میگیرد که خودش قبل از همه، ماجرا را به تکین بگوید.

تکین در خانه تنهاست. هولیا به خانه می آید و تکین از دیدن او متعجب می شود. هولیا می‌گوید که باید در مورد موضوعی صحبت کند.

او از تکین قول می‌گیرد که این حرف بین خودشان بماند.تکین تصور میکند که او میخواهد از خودش مقابل حرفهای زلیخا دفاع کند.

هولیا می‌گوید ک او قصد دفاع ندارد و حتی میخواهد موضوع دیگری را نیز بیان کند. سپس تعریف می‌کند که به خاطر ترس از فهمیدن عقیم بودن دمیر پیش دیگران، وقتی متوجه شده بود که زلیخا باردار است، او را به عقد دمیر درآورد.

تکین با شنیدن این حرف به شدت شوکه می شود. او عصبانی شده و از هولیا میخواهد که از خانه اش برود. بعد از رفتن هولیا، حال تکین بد شده و قلبش می‌گیرد. او روی زمین می افتد و در حالی که به سختی نفس میکشد، اشهد خودش را می‌گوید.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 211 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 212 مراجعه فرمایید .

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *