خلاصه داستان سریال ترکی روزگارانی در چکوروا قسمت 259

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 259 را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 152

سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 259

بعد از صحبتهای دمیر در مراسم عقد صباح الدین، این بار هولیا شروع به صبحت میکند و به همه می‌گوید که سودا ، مادر دوم دمیر نیست، بلکه از این به بعد تنها مادر دمیر است، و او از این به بعد دیگر پسری به اسم دمیر ندارد. همه متعجب شده و با یکدیگر پچ پچ میکنند.‌ دمیر از حرفهای هولیا عصبی می شود. هولیا بعد از دادن کادوی عروسی، از آنجا می رود. بهیجه با پوزخندی به دمیر نگاه میکند. دمیر عصبانی شده و با فریاد، علت خنده او را میپرسد. صباح الدین جلو می آید و از دمیر میخواهد که بس کند. او می‌گوید که امشب یا حرفهایش ، باعث تحقیر هولیا نشده است و این برخورد در شأن یک مادر نبوده است. سپس با طعنه می فهماند که اعتبار و آبرو به دست آوردنی است و با حرفهای او ایجاد نمی شود. دمیر بابت ناراحتی که در مراسم آنها به وجود آورده معذرت خواهی میکند و به همراه سودا می رود.
در هتل، تکین از اینکه بالاخره فکرت را پیدا کرده است خوشحال است و از او میخواهد که همراهش به خانه برود.
در خانه، زلیخا با بچه ها بازی میکند و از اینکه عدنان بالاخره پدر واقعی اش را دیده است خوشحال است و نوید روزهای آینده را میدهد.
مراسم عقد تمام می شود و همه دم در با یکدیگر خداحافظی می‌کنند. همان موقع شرمین می آید و شروع به طعنه زدن میکند. صباح الدین به حرفهای او اهمیتی نمی‌دهد. شرمین به بهانه دادن هدیه عروسی، از کیف خودش یک بطری رنگ بیرون می آورد و روی صورت ژولیده می پاشد. صباح الدین به شدت عصبانی می شود. او ژولیده را سوار ماشین میکند و سریع تر از آنجا می روند.
سودا از اینکه به مراسم رفته اند و آن اتفاقات افتاده است ناراحت است. او از دمیر میخواهد که از هولیا ناراحت نباشد و در نهایت او مادر دمیر است و نباید از او بدگویی کند. دمیر سودا را دلداری میدهد و می‌گوید که او امانت عدنان است و هرگز او را ترک نمیکند.
هولیا در خانه‌، به اتاق دمیر می رود. او همه لباس های دمیر را از کمد بیرون می آورد و روی زمین پرت میکند. سپس می نشیند و گریه میکند.
در خانه، بهیجه در حال غیبت کردن و صحبت در مورد مراسم است. ایلماز از حرفهای او کلافه است. کمی بعد، تکین به همراه فکرت داخل می آید و او را برادرزاده‌ خودش معرفی میکند و با بقیه آشنا میکند.
صبح روز بعد، هنگامی که دمیر به شرکت می رود، دم در شرکت کارگران را میبیند که در حال برداشتن لباسهای او هستند که راننده هولیا آنها را مقابل شرکت ریخته است. او به شدت عصبانی می شود و به اتاقش می رود.
در خانه تکین، بهیجه در اتاق مژگان به او می‌گوید که خوب شد که تکین پرونده حضانت ایلماز را باز کرده تا او میراث دارش باشد، زیرا با آمدن برادرزاده او، چیزی به ایلماز نمی رسید.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 259 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال روزگارانی در چکوروا قسمت 260 مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *