خلاصه داستان سریال ترکی زن قسمت 125

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت 125 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

خلاصه سریال ترکی زن قسمت 92

سریال زن قسمت 125

ییلز رو به خدیجه انور می گوید که بهتر است فردا زودتر از همیشه خودش بچه ها را به مدرسه ببرد. انور هم می گوید که او و خدیجه از خانه تکان نمی خورند چون ممکن است هر لحظه شیرین به خانه برگردد.

مونیر پیش سوات می رود و می گوید که پیرل و بچه ها را به جای امنی فرستاده اما پیرل خیلی نگران است.

کمی بعد مونیر اطراف را خوب چک می کند و به سوات می گوید که خوب حواسش به شیرین باشد چون او دختر خطرناکی است او این حرف ها را آرام می زند غافل از این که شیرین از قبل دستگاهی مثل بیسیم به آنجا وصل کرده و همه حرف های آنها را می شنود.

سارپ که به خاطر اتفاق های اخیر و دیدن جنازه مادرش دیوانه شده به سمت خانه سوات می رود و دم در مونیر را می بیند و بیهوشش می کند بعد هم پیش سوات می رود و می پرسد: «زن و بچه هام کجان؟ »

سوهات می گوید که پیرل و بچه ها را به جای امنی فرستاده و او هم باید به همانجا برود چون احتمال زنده بودن نظیر هست!

سارپ دوباره می پرسد: «زن و بچه هام کجان؟ بهار کجاست؟ بهار کجاست؟!! »

و فریاد می زند و به سمت سوات حمله می کند و مدام با مشت به او می زند و می گوید: «وقتی جنازه مادرمو تو قبر بهار دیدم ازم چه انتظاری داری؟! »

سوهات که درد زیادی می کشد با بیچارگی می گوید: «من چرا باید همچین کاری بکنم… همش کار نظیر بوده… »

شیرین که همه حرف های آنها را شنیده با وحشت سر جایش خشکش می زند.

سارپ به سمت سوهات اسلحه می گیرد اما همان موقع مونیر به هوش می آید و به همراه نگهبان ها وارد خانه می شود. اما سارپ رفته است.

همان شب بهار تا صبح کابوس میبیند و اسم سارپ را به زبان می آورد و جیدا با نگرانی به او خیره می شود.

ییلز به جیدا زنگ می زند و به او می گوید که سارپ به خانه خدیجه و انور امده بوده و به او میسپارد که حواسش را خوب جمع کند چون سارپ هرجایی ممکن است باشد!

از طرفی عارف در خیال خوش بهار است و کمی بعد به جیدا زنگ می زند. جیدا با ناراحتی برای او تعریف می کند که سارپ ممکن است دم خانه ی خدیجه باشد و از او می خواهد که به هیچ وجه به آنجا نرود و عصبانی هم نشود.

عارف قول می دهد اما با خشم زیادی بلند می شود و به سمت خانه خدیجه می رود و در ماشین منتظر سارپ می ماند. اما سارپ قبل از او آنجا منتظر ایستاده تا صبح بشود.

شیرین با دیدن وضعیت سوات به ظاهر نگران او می شود و کمکش می کند که زخم هایش را پانسمان کند. سوات به او می گوید که سارپ همه چیز را فهمیده و شیرین می پرسد: «یعنی سارپ پیرل رو ول میکنه؟! »

سوات می گوید: «همچین چیزی هیچ وقت اتفاق نمیفته! »

صبح عارف به انور زنگ می زند و می گوید که همه جا امن است و می توانند بچه ها را به مدرسه ببرند.

ییلز و خدیجه لباس های زیادی به تن بچه ها می پوشانند تا تشخیصشان سخت بشود و بچه ها از کار انها تعجب می کنند.

عارف می بیند که سارپ از ماشینش برای لحظه ای پیاده شد و فورا به ییلز زنگ می زند و می گوید که از حیاط پشتی به مدرسه بروند.

سارپ بعد از اینکه سر و صورت زخمی و خاکی خود را تمیز می کند به سمت خانه قدم برمیدارد.

همان موقع انور به عارف زنگ می زند و قسمش می دهد که با سارپ کاری نداشته باشد چون دردسر می شود.

ییلز به سرعت بچه ها را از در پشتی خارج می کند و به آنها می گوید که بدوند.

ناگهان ییلز به کسی برخورد می کند و از ترس نمی تواند حتی به صورتش نگاه بیندازد اما کمی بعد متوجه می شود شخص دیگری است و خیالش راحت می شود.

سارپ پشت سر هم به در می کوبد و خدیجه و انور با ترس و اضطراب به در خیره می شوند.

ناگهان عارف جلو می آید و یقه او را می چسبد و می گوید که این کارش را بس کند چون انور و خدیجه خانه نیستند.

سارپ هم با او گلاویز می شود و در ضمن می گوید که چهره ی عارف برای او آشناست اما کمی بعد یقه او را رها می کند و می گوید: «برو دعا کن که کارای مهمتر از تو دارم! »

و می رود و در بین راه متوجه می شود که عارف را در بیمارستان و همراه همان پسر بچه دیده بوده.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زن  قسمت 125 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت 126 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *