خلاصه داستان سریال ترکی زن قسمت 251

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت 251 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

خلاصه سریال ترکی زن قسمت 178

سریال زن قسمت 251

همه مشغول آماده شدن برای سال نو هستند. جیدا در خانه ی فضیلت خانم به کمک رائف مشغول تزئین درخت کریسمس می شود.

فضیلت وقتی این را می بیند خیلی تعجب می کند. جیدا دلیلش را از رائف می پرسد که رائف می گوید: «من هیچ وقت از سال نو خوشم نمیومد چون اون اتفاق تو همین شب اتفاق افتاد… » رائف بعد از تزئین درخت خودشان، از جیدا می خواهد تا باقی گوی های رنگی و ربان هایی که به درخت آویزان می کنند را برای نیسان و دوروک و آردا ببرد.

شیرین و عارف هم در کافه ی امره مشغول تزئین کافه می شوند. امره از شیرین می خواهد تا درختچه ای که باقی مانده را به خانه برده و به بچه ها بدهد تا خوشحالشان بکند.

عارف هم پیش ساتیلمیش می نشیند و می پرسد: «با بابات بهت خوش میگذره؟ » ساتیلمیش قیافه اش توی هم می رود و می گوید: «این مرد دیوونه ست! همش بهم گیر میده و میگه چیکار کنم و چیکار نکنم! خسته م کرده! »

وقتی بچه ها دوباره در مورد فروش خانه از بهار می پرسند، بهار می گوید که فکر می کند آن قضیه کمی به تعویق افتاده باشد. نیسان و دوروک ناراحت می شوند اما نیسان فورا لبخند می زند و می گوید: «اشکالی نداره مامان.. »

جیدا به رائف خبر می دهد که دوستش به اسم بوکت زنگ زده تا ببیند می تواند امسال به دیدن رائف بیاید یا نه.

رائف برخلاف گذشته می گوید: «بهش بگو بهم سر بزنه. » جیدا تعجب می کند و می گوید: «آخه تو کسیو راه نمیدادی! »

بعد هم از کنجکاوی زیاد می پرسد: «این دختره بوکت کیه؟ دوست صمیمی بودین؟ »

رائف لبخند می زند و می گوید: «دوست نه، ولی خیلی به هم نزدیک بودیم! »

جیدا که کمی حسادت کرده، به فضیلت می گوید که رائف قبول کرده بوکت به دیدنش بیاید. فضیلت خیلی خوشحال می شود و می گوید: «بوکت دوست دختر قبلی رائف بود. خیلی دختر اصیل و خوشگلیه! واقعا خوشحال شدم! » جیدا بیشتر دلخور می شود.

وقتی بچه ها تزئینات درختی که جیدا آورده را می بینند خیلی ذوق می کنند اما وقتی می فهمند درختی در کار نیست توی ذوقشان می خورد. از طرفی شیرین با این که درخت را در دست دارد، آنها را داخل سطل زباله می اندازد!

جیدا صبح زود حسابی به خودش می رسد و بعد به خانه فضیلت می رود. او منتظر بوکت می ماند که رائف به او می گوید که بوکت امروز نه بلکه فردا می آید.

جیدا هم به محض بیدار شدن فضیلت به اتاق او می رود و عکسی را که با عارف همان شبی که بیرون رفته بودند گرفته بود را به او نشان می دهد و می گوید: «فضیلت خانم ببینین، اون جواهرات اینجاست. گوشواره هاش تو گوشمه. رائفم کنارمه. اون ازم خواست اونارو بندازم. خودش جواهرات رو بهم داد. حالا باور میکنین که من اونارو ندزدیدم؟ »

فضیلت بدون گفتن حرفی در سکوت فقط به چهره ی خندان رائف در آن عکس خیره می شود و بعد از جیدا می خواهد تا ان عکس را برایش بفرستد و بغض می کند و می گوید: «رائف تو اون عکس خیلی خوشحاله درست مثل قبلنا… »

قیسمت به کافه ی امره می رود و قبل از آمدن امره پیش عارف می نشیند.

عارف از او در مورد جم می پرسد و این که کاپشنش در اتاق او جا مانده بوده اما قیسمت می گوید که همچین چیزی نبوده و او جم دیگری بوده!

بعد هم دوباره به یاد گذشته ها می افتد وقتی جم حال بد قیسمت را دیده بوده، به رئیسش حمله کرده و او را زیر مشت و لگد گرفته بوده و وقتی درگیری آنها بالا گرفته بوده، قیسمت برای کمک به جم ضربه ای به گردن رئیس زده بوده که او را درجا کشته بوده.

این صحنه در دوربین مداربسته ثبت شده بوده و قیسمت را مضطرب کرده بوده… او با عصبانیت به جم گفته بوده که به خاطر او بچه اش را از دست داده و حالا زندگی اش هم نابود شده بعد هم حلقه ازدواجش را به او پس داده و گفته بوده که دیگر نمی خواهد یک بار دیگر او را ببیند…

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زن  قسمت 251 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت 252 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *