خلاصه داستان سریال ترکی زن قسمت 73

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی زن (کادین) قسمت 73 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال زن قسمت 73

بهار بعد از شنیدن اسم شیرین، خود را به سختی کنترل می کند تا وقتی که بچه ها خانه اند عصبانی نشود.

او به انور می گوید که فورا به خانه جیدا بروند چون باید با او حرف بزند.

او نصفه شبی به جیدا می گوید که به خانه آنها برود تا خودش بتواند با انور حرف هایش را بزند.

انور که نمیداند چه اتفاقی افتاده به بهار می گوید: «دخترم چیشده؟ »

بهار با عصبانیت می گوید: «به من دخترم نگو! دوست دختر سارپ، شیرین بوده! همچین چیزی چطور ممکنه! »

انور جوابی ندارد بدهد و بهار عصبانی تر از قبل فریاد می زند: «تو با وجود اینکه همه چیزو میدونستی به چشمای من نگاه کردی و دروغ گفتی! تو چطور تونستی از اون دختر حمایت کنی؟ من بیشتر از خودم به تو اعتماد داشتم! »

انور با ناراحتی می گوید که مجبور بوده و بهار حرف او را قطع می کند و با گریه می گوید: «من بهت بابا گفتم… من تورو جای پدرم گذاشتم. تو چجوری به من دروغ گفتی… »

انور می گوید: «وقتی این اتفاق ها افتاد سارپ مرده بود و تو هم مریض بودی… قسم میخورم اونجوری که تو فکر میکنی نیست. »

بهار داد می زند: «ساکت شو! هر حرفی که از دهن تو بیرون بیاد همش دروغه! تو فکر کردی بعد از این حرفاتو باور میکنم؟ برو بیرون. دیگه نمیخوام به بچه هام نزدیک بشی. دیگه نمیخوام تو زندگیم باشی! »

انور از او می خواهد که آرام باشد و بهار می گوید: «الان میرم و حساب تمام کارایی که اون دختر هرزه تو انجام داده رو ازش پس میگیرم! »

عارف و جیدا به در خانه می آیند و از او می پرسند که چه خبر است و بهار بدون حرفی پالتویش را می پوشد و عارف هم می گوید که او را می رساند.

انور فورا به خدیجه زنگ می زند و به او می گوید که بهار همه چیز را فهمیده و عصبانی است و دارد به آنجا می آید.

خدیجه دستپاچه می شود و می گوید که شیرین در خانه نیست و انور به او می گوید که به شیرین زنگ بزند و بگوید که به خانه نیاید.

خدیجه به شیرین زنگ می زند اما او در دسترس نیست.

شیرین به خانه می آید و همان موقع هم بهار از راه می رسد.

همین که شیرین پایش را در خانه می گذارد خدیجه او را از حیاط پشتی فراری می دهد و می گوید که بهار همه چیز را فهمیده و باید برود و تا او نگفته برنگردد. شیرین می گوید که نمیخواهد برود اما خدیجه او را مجبور می کند.

خدیجه در را به روی بهار باز می کند و بهار همه جای خانه را می گردد و وقتی می بیند خبری از شیرین نیست با عصبانیت رو به مادرش می گوید: «تو همه چیزو میدونستی و باز بهش چیزی نگفتی! تو همه چیزو میدونستی باز میخواستی منو از خونه بندازی بیرون! تو چجور آدمی هستی؟ »

خدیجه با بغض قسم می خورد که چیزی نمیدانسته و بهار به او می گوید که فورا به شیرین زنگ بزند و بپرسد که کجاست؟

خدیجه وقتی گوشی اش را بیرون می آورد بهار گوشی را از او می گیرد و خودش زنگ می زند اما شیرین جواب نمی دهد و بهار با ناراحتی از خانه بیرون می رود و همانجا دو در روی زمین می نشیند و گریه می کند.

عارف کنار او می نشیند و با ناراحتی به او نگاه می کند.

خدیجه هم صدای گریه های بهار را می شنود و بی صدا گریه می کند.

عارف به بهار کمک می کند بلند شود و او را با خود می برد.

شیرین به خانه ژاله می رود و خدیجه از قبل خبر آمدن شیرین را به او داده بود.

شیرین با بی خیالی می گوید: «یکم با مامانم حرفم شد… »

ژاله می فهمد که حتما چیزی بیشتر از اینها است.

عارف به بهار می گوید: «قضیه شیرین و شوهرت رو فهمیدی؟ ییلز بهم گفت. »

بهار تعجب می کند و می گوید: «همتون میدونستین و باز اجازه دادی من برم و تو اون خونه مثل احمق ها زندگی کنم؟؟ »

عارف می گوید: «ما خوبی تورو خواستیم. نخواستیم ناراحت شی. تو مریض بودی… » ب

هار عصبانی می شود و می گوید: «یعنی چی؟ شما ترسیدین بفهمم و دیگه نرم اونجا و وبال گردنتون شم؟ من به کسی نیاز ندارم. »

عارف با عصبانیت می گوید: «بسه! تو اصلا میفهمی چی داری میگی؟ همه دارن به خاطر خوبی تو تلاش میکنن. منم، ییلزم، داداش انورم. حتی مامانتم به خاطر خودت سکوت کرد. »

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زن  قسمت 73 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زن (کادین) قسمت 74 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *