خلاصه داستان سریال ترکی ستاره شمالی قسمت 104

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ستاره شمالی قسمت 104 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال ستاره شمالی قسمت 25

سریال ستاره شمالی قسمت 104

ییلدیز با احساس خجالت به خانه اش می رود.کوزی بعد از بیرون آمدن از حالت شوک،‌بلند شده و از خودش می پرسد که آیا ییلدیز لبش را بوسیده؟ بعد فکر می کند که دنبالش برود و باز پشیمان می شود و با صدای بلند داد می زند که “یبلدیز ،‌کوزی را بوسیده” و با خوشحالی به خانه اش می رود. در این موقع در می زنند و او می بیند که شعله با چشمان گریان انجا می آید و می گوید که حالش بد است و اجازه بدهد با او حرف بزند.
او کوزی را بغل می کند و کوزی او را عقب می زند.شعله به پای او می افتد و به او التماس می کند که او را ببخشد و برای آخرین بار به او شانس بدهد.او می گوید که حتی تحقیر شدن و کوچک شدن را به جان خریده است.کوزی می گوید که اگر درد او” نبخشیدن” است، او را می بخشد.اما هم گذشته و هم او را فراموش کرده است.شعله می گوید که یک صفحه جدید باز کنند و برایش همان شعله سابق می شود.کوزی می پرسد که چطور شده که تا دیروز او را تهدید می کرد اما حالا التماس می کند.؟ کوزی می گوید که چون مدارک دست او هست، برای همین او این نقش را بازی می کند اما مطمئن باشد که او فیلم مدارک خیانت او را نگاه نکرده و آن را به دخترهایش هم نشان نداده و او چنین کاری با مادر دخترهایش نمی کند.
شعله با تعجب می پرسد که او فیلم را ندیده؟کوزی می گوید که آن را برای رهایی از دست او و انجام کارها به وکیل داده است و از اینجا برود.شعله از او می پرسد که اگر ییلدیز نبود،‌آیا او را می بخشید؟ کوزی می گوید که ییلدیز هست و در زندگیش کسی جز او نمی تواند باشد و حتی به آن فکر هم نمی تواند بکند.
شعله می گوید که او خیلی چیزها را نمی داند.کوزی علاقه ای به دانستن مسایل او ندارد.شعله می گوید که او جوابش را گرفت و می رود.
دخترها در لبنیاتی هستند و اسما برایشان صبحانه درست می کند.آنها در مورد ییلدیز حرف می زنند و به اسما می گویند که او آنها را نبخشیده و مرتب آنها را سرزنش می کند.اسما می گوید که اگر اینطور بود، او با آنها توپ بازی و تفریح در پیک نیک نمی کرد.در این موقع ییلدیز می آید و می گوید که کاری به آنها ندارد و صبحانه بخورند.ییلدیز به اسما می گوید که دیشب گولوت پخته و در یخچال گذاشته و آن را بیاورد.دخترها متعجب هستند و مینه می پرسد که او حالش خوب است؟ چون به آنها محبت می کند در حالیکه قبلا از آنها قهر بود.ییلدیز می گوید که آن مسایل را فراموش کرده و یک صفحه جدید می خواهد باز کند.آنها خوشحال می شوند و می گویند که کاش کوزی را هم می بخشید. ییلدیز می گوید که او را هم بخشیده است.دخترها ذوق زده شده و او را بغل می کنند.ییلدیز وسایل قلاب ماهی را از اسما می خواهد و می گوید که به ماهیگیری به چشمه می رود.
روز بعد ،‌کوزی با نشاط و خوشحالی بیرون می رود و برای ییلدیز گل می چیند و به دم در خانه اش می رود.
او گلها را بطرف ییلدیز می گیرد و با تصور اینکه ییلدیز در را باز می کند،‌گلها را بطرفش گرفته و انتظار بوسیدن دارد.اما می بیند که شکرو در را باز می کند و خنده اش می گیرد.کوزی جا خورده و به او توصیه می کند که این مسأله را به کسی نگوید.شکرو می گوید که او به لبنیاتی رفته است.کوزی به آنجا می رود.
دخترها او را می بینند و از او سوال می کنند که چکار کرده که ییلدیز اینقدر نرم و مهربان شده ؟کوزی می گوید که فقط کمی اکسیر عشق تزریق کرده است.
ییلدیز تنها نشسته و ماهیگیری می کند.شعله گریه کنان در جاده ای که از آن می گذرد، او را کنار چشمه می بیند و با ناراحتی پیش او می رود.
ییلدیز می پرسد که آنجا چکار دارد؟ شعله می گوید که او حالش خوب نیست و بزودی می میرد.ییلدیز با طعنه می گوید که این حرفها و دروغ ها را باور نمی کند و برای کارهای او وقت ندارد.
شعله با گریه می گوید که او یک تومور بدخیم دارد که به مراحل اخر رسیده وحتی مدارک پزشکی اش را هم دارد و به او نشان می دهد.ییلدیز انها را نگاه می کند.شعله ادامه می دهد که او یکسال وقت زندگی داشته که ششماه گذشته و َششماه دیگر مانده است. او نمی خواهد این موضوع را به کوزی بگوید و مورد ترحم قرار گیرد و به دخترهایش هم نمی تواند بگوید که مادرشان فقط ششماه زنده است و دکترها گفته اند که وقت و شانس عمل جراحی را هم ندارد و او می خواهد که روزهای آخرش را با آرامش کنار شوهر و دخترهایش بگذراند‌ و این اخرین خواسته یک مادر است.او التماس می کند که ییلدیز از کوزی و دخترهایش فاصله بگیرد و بگذارد که او در آرامش بمیرد.ییلدیز می گوید که نمی تواند براحتی این مساله را بپدیزد و عمر دست خداست و او خودش هم ممکن است همین روزها مرگ را تجربه کند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ستاره شمالی  قسمت 104 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال ستاره شمالی قسمت 105 مراجعه فرمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *