خلاصه داستان سریال ترکی ستاره شمالی قسمت 108

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ستاره شمالی قسمت 108 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال ستاره شمالی قسمت 25

سریال ستاره شمالی قسمت 108

مینه و گوکچه کنار هم خوابشان برده است.صبح شده و مینه تشنه است و آب می خواهد.آنجا آب نیست و گوکچه بشدت مضطرب و نگران است.مینه از حال می رود و گوکچه از کلبه بیرون می رود که کمک پیدا کند.
کوزی و صفر و روحی در جنگل دنبال آنها می گردند.کوزی احساس می کند تقصیر اوست که سر آنها داد کشیده و در اتاق حبسشان کرده است.
ییلدیز و اسما و فریده هم در گوشه دیگر جنگل دنبال آنها هستند و صدایشان می کنند.فریده گریه می کند و می گوید که حتما بلایی سرشان آمده است.او می گوید که به بی مادری عادت کرده بود ولی بدون خواهرهایش طاقت نمی آورد.ییلدیز و اسما به او دلداری می دهند که آنجا را می شناسند و آنها را پیدا می کنند.ییلدیز به اسما می گوید که از ژاندارمری خبر بگیرد ولی گوشی آنتن نمی دهد.
در خانه شرف ، امینه گریه و زاری می کند.حنیفه و دیگران او را آرام می کنند.شرف عصبانی است که چرا به او دیر خبر داده اند و از دیشب او را در جریان نگذاشته اند.ناهیده می گوید که نخواسته اند شب آنها را نگران کنند.
یاشار می گوید که از ژاندارمری خبر داده اند که از جایی که گوشی آنها سیگنال می دهد،وضعیت را بررسی می کنند.دکتر هم با پنبه و هادیه می آیند و با نگرانی خبر می گیرند.شرف می گوید که خودشان هم دنبالشان بروند.هادیه به دکتر گوشزد می کند که او آنجاها را نمی شناسد و بهتر است نرود.دکتر می گوید که او دکتر است و شاید به وجود او نیاز داشته باشند.
در محلی که کوزی و صفر و روحی هستند،‌روحی دستمال گردن مینه را پیدا می کند و به کوزی نشان می دهد.کوزی می بیند که روسری خونی است.او گریه اش می گیرد و می گوید که تقصیر او است که به حرفهای آنها گوش نکرده و اشتباه کرده است.
صفر می گوید که او باید پدر محکمی باشد و الان وقت این حرفها نیست.روحی می خواهد به ژاندارمری خبر بدهد ولی آنتن نیست.صفر می گوید بهتر است جدا شوند و هر کدام در یک منطقه بگردد.
گوکچه همچنان راه می رود و کمک می خواهد و پایش هم اسیب دیده است و درد می کند.او از خدا کمک می خواهد که خواهرش را نجات دهد.
ییلدیز و فریده و اسما بر بالایی تپه ای می روند و ییلدیز با دوربین همه جا را نگاه می کند.او از دور گوکچه را می بیند و همگی خوشحال می شوند.ییلدیز با اسلحه تیراندازی هوایی می کند.گوکچه می شنود و آنها بطرف او می روند.گوکچه از شدت خستگی و ناراحتی زمین‌ می افتد.آنها پیش او می روند و گوکچه می گوید که مینه حالش بد است و کنه او را نیش زده است.ییلدیز به اسما می گوید که به آنها خبر بدهد و او جای آن کلبه را می شناسد.اسما پیش مامورین و کوزی می رود و می گوید که آنها را پیدا کرده اند.
گوکچه می گوید که شب را در کلبه بودند و مینه تب دارد و ممکن است بمیرد.کوزی بشدت ناراحت است و شعله گریه می کند.آنها همگی با ژاندارمری می روند.
ییلدیز با فریده به کلبه می روند و به او آب می دهند.مینه بدحال است و می ترسد.ییلدیز جای نیش کنه را می بیند و می گوید که این مشکل با آب برطرف نمی شود.در این موقع امبولانس و مامورین سر می رسند و همگی به کلبه می روند.شعله پیش مینه می رود و او می گوید که دیگر او را تنها نگدارد.شعله می گوید که از این ببعد،‌مراقب او می شود.کوزی هم آنجا می آید و دست مینه را می گیرد و می گوید که حالش خوب می شود.مینه از او هم می خواهد که او را تنها نگذارند.ییلدیز از دور به این صحنه نگاه می کند.
شعله می گوید که او و کوزی از هم جدا نمی شوند و همیشه پیش او هستند.ییلدیز آنها را بصورت خانوادگی می بیند و بیرون می رود.او همه حرفها و التماس های شعله را بیاد می آورد و از خدا می خواهد که کمک کند.
دخترها حالشان خوب شده و کوزی می خواهد با آنها حرف بزند.آنها می خواهند بیرون بروند.کوزی ابتدا می گوید که پشیمان است و اشتباه کرده که آنها را در اتاق حبس کرده است.ولی بعد با شوخی اضافه می کند که حقشان بوده است و از این به بعد قانون مدیریت می گذارد.او می گوید که دختران کوزی مشکلاتشان را نه با فرار کردن بلکه با کتک کاری حل می کنند و بطرف آنها بالش ها را پرت می کند.
در این موقع شعله وارد آنجا می شود و این وضعیت را می بیند و به کوزی می گوید که چرا به دخترهایش قلدری یاد می دهد؟ او به دخترها می گوید که چون آنها به استانبول نیامدند،‌او به آنجا آمده و در همسایگی آنها مدتی زندگی می کند و هر وقت بخواهند می توانند به آغوش پرمهر او برگردند و می رود.دخترها به شوخی کردن با او ادامه می دهند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ستاره شمالی  قسمت 108 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال ستاره شمالی قسمت 109 مراجعه فرمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم.

مطالب مرتبط

۱ دیدگاه

  1. Behzad گفت:

    میشه داستان هاروجلوجلوبزارین مثلآ5داستان روزی؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *