خلاصه داستان سریال ترکی ستاره شمالی قسمت 114

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ستاره شمالی قسمت 114 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال ستاره شمالی قسمت 25

سریال ستاره شمالی قسمت 114

کوزی به رستوران محل کار ییلدیز می رود.ییلدیز او را می بیند. کوزی سعی می کند با انواع بهانه و ایراد گیری ها کاری کند که او را اخراج کنند.بهار به ییلدیز تذکر می دهد که بیشتر مراقب رفتار با مشتری باشد.
یکی از دوستان قدیمی ییلدیز به نام ” بولوت” به او زنگ می زند و برای شب با هم قرار می گذارند.
شعله و دخترها در رستوران هستند و دخترها به کوزی زنگ می زنند و از او خواهش می کنند که او هم بیاید تا خانوادگی غذا بخورند.
ناهیده مرتب در فکر طلاها است و با صفر حرف می زند.قمر و بویراز با خوشحالی می آیند و می گویند که محل گنج زیر آرامگاه آقا صالح ،‌شوهر سابق پنبه است.آنها قرار می گذارند که نصف شب برای درآوردن گنج آنجا بروند.
دخترها و شعله منتظر کوزی هستند.او دیرتر می آید.دخترها می گویند که برای قدم زدن می روند و آنها را تنها می گذارند.شعله می گوید که خوشحال است که دخترهایی که از او متنفر بودند،‌با او مهربانی می کنند.شعله سعی می کند راجع به گذشته و روزهای خوب خانوادگی شان حرف بزند.کوزی می گوید که الان وقت این حرفها نیست اما بنظر شعله زمان برای او مهم است.کوزی می گوید که او فقط می خواست که شعله برود ولی نمی خواست که او بمیرد.شعله با اعتراف به اشتباهاتش،‌سعی در جبران آنها دارد.
کوزی به او توصیه می کند که با دخترها به استانبول بروند ولی شعله می خواهد که کوزی هم کنار خانواده باشد و می گوید که دخترها به او نیاز دارند.شعله تاکید می کند که ییلدیز هم همین طور فکر می کرده که از آنجا رفته است.
شب در رستوران چند نفر مرد مست کرده اند و نمی خواهند صورتحساب را بپردازند.آنها به بهار توهین می کنند.ییلدیز خودش را می رساند و بعد از بحث با آنها،با زدن چند سیلی به آنها مجبورشان می کند که صورتحساب را پرداخت کنند.
دخترها برمی گردند و مینه از کوزی می خواهد که با هم برقصند.شعله از دخترها می خواهد که همیشه کنار هم باشند و پدر بداخلاق خودشان را هم ول نکنند.
کوزی می خواهد زودتر از آنجا برود که ببیند شب ساعت ۱۲ ییلدیز با چه کسی قرار دارد؟ دخترها می گویند که خیلی وقت است خانوادگی دور هم نبودند و بیشتر بمانند و برقصند.
بهار حقوق روزانه ییلدیز را می دهد و وقتی متوجه می شود که او خانه ای ندارد،یک کلبه کوچک در همان رستوران را به او واگذار می کند.
شب بولوت به دیدن ییلدیز می آید .او همکلاسی و دوست دوران دانشجویی ییلدیز است.او می گوید که کاری در کتابخانه پیدا کرده است.ییلدیز خوشحال می شود و می گوید که او هم کار می کند تا روی پای خودش بایستد.ییلدیز می رود که شام آماده کند و بولوت با خودش می گوید که “فقط بخاطر ییلدیز آمده است.”
شب در قبرستان شرف و یاشار با پنبه و دکتر با طلایاب آنجا رفته اند.پنبه به دکتر می گوید که می رود تا برای شوهر سابقش فاتحه بخواند.دکتر و بقیه هم نزدیک قبر صالح می رسند و دستگاه وجود طلا را در آنجا نشان می دهد.دکتر با خوشحالی می گوید که طلاها زیر قبر شوهر او است.پنیه می گوید که اجازه نمی دهد قبر او را بکنند.آنها می گویند به آهستگی اینکار را می کنند که به استخوانهای او آسیب نرسد.دکتر از اینکه پنبه هنوز هم‌ صالح را “شوهر” خودش می داند،‌دلخور می شود و می گوید که گنج و شوهرش برای او بمانند و می رود. پنبه با دستپاچگی دنبالش می رود و به یاشار و شرف اخطار می دهد که اگر به قبر صالح دست بزنند،‌جریان گنج را به همه خبر می دهد.یاشار و شرف بناچار برمی گردند.
کوزی مشروب زیادی خورده است.دخترها می گویند که با هم برگردند چون او نمی تواند رانندگی کند.کوزی می گوید که به صالح می گوید تا دنبالش بیاید.
قمر و بویراز با صفر و ناهیده بطرف قبر صالح می روند.آنها پنبه را می بینند که آنجا تنها نشسته است.قمر پیش پنبه می رود و می گوید که نگرانش شده و آمده به او سر بزند.پنبه در مورد گنج طلا با قمر صحبت می کند و می گوید که گنج زیر قبر صالح است. و پدرشان می خواستند که قبر او را بکنند ولی او اجازه نداده است‌ و تا صبح همانجا می ماند.قمر برمی گردد و موضوع را به آنها می گوید.آنها تصمیم می گیرند که برای راضی کردن پنبه،‌مادر و مادر شوهرش را هم آنجا بیاورند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ستاره شمالی  قسمت 114 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال ستاره شمالی قسمت 115 مراجعه فرمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *