خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه قسمت ۱۲۰ + زیرنویس و دوبله

صبح سر میز صبحانه، ییلدیز سعی دارد صحبت را در مورد کایا باز کند و نظر زهرا را نسبت به او بداند. هالیت از هدفی که ییلدیز دارد کلافه می شود و اجازه ادامه بحث را نمی‌دهد. اریم نیز خبر میدهد که قرار است امروز با کایا به کنسرت برود و از این بابت خوشحال است.
بعد از رفتن همه، ییلدیز با تولین تماس میگیرد و قرار میگذارد تا یکدیگر را ببیند. او قصد دارد از زبان تولین در مورد رابطه اندر و کایا حرف بکشد. آنها به کافه می روند. وقتی ییلدیز در مورد آشنایی و رابطه سابق کایا و اندر از او سوال میکند، تولین خودش را به ندانستن زده و اطلاعاتی به او نمی‌دهد.
در شرکت، کایا به اتاق اندر می رود و با او در مورد خودشان صحبت میکند و از او میخواهد که مشکلاتشان را کنار بگذارند. او از اندر میپرسد که علت رفتارهایش و فاصله گرفتنش از او چیست، اما اندر جوابی به او نمیدهد. کایا از اندر میخواهد که اگر چیزی را از پنهان کرده و علت بد رفتاری هایش به چیزی مخفی مربوط است به او بگوید، اما اندر انکار میکند. کایا از دست او کلافه می شود.
در شرکت علیهان، زینب پیش او رفته و به او میگوید که بابت رابطه او و الیف نگران است، و حس میکند الیف به او احساس دارد و با نیت خوبی نزدیک نشده است. علیهان میگوید که سال‌هاست الیف را میشناسد و اگر حسی داشت، خیلی قبل تر مطرح میکرد. او سعی میکند به زینب اطمینان دهد که الیف دختر خوبی است. اما زینب باز هم ته دلش آرام ندارد.
لیلا به شرکت پیش زینب می رود. او به زینب خبر میدهد که به تازگی از طریق مادرش با پسری آشنا شده است و دوست دارد این بار بدون مخفی کاری و دروغ باشد. برای همین از زینب میخواهد که علیهان را راضی کند تا چهار نفره بیرون بروند. زینب پیش علیهان رفته و خواسته لیلا را مطرح میکند. علیهان ابتدا مخالفت کرده، اما بعد به خاطر زینب قبول میکند.
شب، کایا به خانه هالیت دنبال اریم می آید تا به کنسرت بروند. اندر که فکرش مشغول است و آشفتگی دارد، با اریم تماس میگیرد تا از او خبری بگیرد. او وقتی می شنود که اریم با کایا بیرون رفته است، به شدت عصبی شده و به هم می‌ریزد. کایا هرچه با اریم حرف می زند، بیشتر احساس میکند که او ممکن است پسر خودش باشد.
علیهان و زینب به همراه لیلا و کوزی، دوست پسر او، برای شام بیرون می روند. علیهان از کوزی خوشش نمی آید و حس میکند او پسری شلوغ و اهل تفریح است که زیاد به زندگی و موفقیت اهمیتی نمی‌دهد. زینب با او مخالف است و سعی دارد نظر او را عوض کند.
صبح، زینب برای علیهان صبحانه درست کرده و منتظر اوست. آسمان خانم بیرون می رود و کمی بعد، علیهان می آید.آنها مشغول صبحانه خوردن می شوند. الیف با علیهان تماس میگیرد و از او سوال میکند که کجاست. وقتی میفهمد علیهان در خانه زینب است، گوشی را قطع میکند. زینب دوباره نسبت به حسش به الیف پافشاری می‌کند. چند دقیقه بعد، در خانه را می زنند و یک نفر بسته ای را از طرف الیف به زینب می دهد. داخل بسته، یک سرویس دست‌سازی از کارهای الیف است که به عنوان کادوی تبریک برای زینب فرستاده. علیهان با نگاه معناداری به زینب می فهماند که در مورد الیف اشتباه کرده است.
اندر با عصبانیت دم اتاق کایا به هتل می رود. او وارد شده و به او میگوید که با چه حقی به پسرش نزدیک شده است. او کایا را تهدید میکند که از شرکت بیرون خواهد کرد. کایا سعی در آرام کردن اندر دارد و معنی حساسیت او را نمی‌فهمد. او از داد و بیداد و تهدید اندر عصبی شده و میگوید :«اریم پسر منه، درسته؟ همه چی با یه تست دی ان ای معلوم می شه. پس به من حقیقت رو بگو.». اندر شوکه شده و با خشم جلوی کایا می رود و میگوید :«ازت متنفرم» . همان لحظه کایا او را می بوسد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *