خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه قسمت ۱۳۲ + زیرنویس و دوبله

در خانه اندر، ییعیت با اندر رو به رو می شود. او وقتی رفتارهای اندر و هالیت را با اریم می بیند که چطور به او رسیدگی میکنند، یاد کودکی خودش و کتکهایی که از پدرش می خورد، می افتد.
ییلدیز در خانه تنها نشسته و با لیلا تماس میگیرد. او میفهمد که همه به خانه اندر دعوت اند. ییلدیز حرصش گرفته و سریع بلند شده و حاضر می شود تا او نیز به آنجا برود.

 

زینب در خانه منتظر علیهان است اما علیهان بعد از دعوایشان ناپدید شده و گوشی اش نیز خاموش است. زینب نگران شده و با زرین خانم تماس میگیرد تا خبری از علیهان بگیرد. وقتی میبیند که زرین خانم خبری از علیهان ندارد، برای اینکه او را نگران نکند به دروغ میگوید که علیهان جلسه داشته و یادش رفته است.

 

در خانه اندر، زهرا و جانر پنهانی از خانه بیرون آمده و به حیاط پشتی می روند. آنها مشغول بوسیدن یکدیگر هستند که ییلدیز از راه می رسد و از پشت نرده ها آنها را میبیند و شوکه می شود. آنها سپس داخل می روند. همان لحظه کایا نیز از راه رسیده و وقتی میفهمد که ییلدیز بدون دعوت آمده است، از او میخواهد به خانه برگردد زیرا این راه درست به دست آوردن هالیت نیست. جانر که گوشی اش را در حیاط جا گذاشته است بیرون آمده و حرفهای ییلدیز و کایا را می شوند. ییلدیز حرف کایا را قبول کرده و به خانه برمی‌گردد. کایا داخل می رود.

 

جانر خبر آمدن ییلدیز و همچنین راهنمایی کایا برای آشتی کردن او و هالیت را برای اندر تعریف میکند. اندر از دست کایا عصبی شده و کمی بعد این قضیه را به روی کایا می آورد. کایا نیز در مقابل از اینکه اندر در مروغد تصمیم طلاق هالیت به او چیزی نگفته بود و مشخص است که در این وضعیت بین او و هالیت دو دل است، از او گله میکند. آنها تصمیم میگیرند که فردا با هم صحبت کنند و کایا از اندر میخواهد که فردا تصمیم نهایی اش را به او بگوید.

 

ییعیت که مشغول بردن لیوان بود، سینی از دستش افتاده و لیوان ها میشکنند. اندر که از همان ابتدا از ییعیت خوشش نیامده بود، عصبانی شده و او را دعوا میکند.
علیهان به خانه آمده و او و زینب بخاطر اتفاقات امروز الیف و رفتن علیهان، با یکدیگر دعوا می‌کنند و کمی بعد خود به خود آشتی میکنند و بحثشان با بوسه ای تمام می شود.

 

صبح، زرین خانم به خانه علیهان آمده و از زینب به خاطر اینکه دیشب به او برگشتن علیهان را خبر نداده بود، گله میکند.او سپس با کنایه و تحقیر با زینب حرف زده و از آنجا می رود. علیهان متعجب شده اما از زینب میخواهد که به دل نگیرد، زیرا اخلاق خواهرش را می شناسد.

 

ییلدیز دز خانه تصمیم می‌گیرد که به خودش آسیب برساند و پایش را بشکند تا بتواند از این طریق هالیت را به خانه برگرداند. هالیت و اندر و اریم در خانه مشغول صبحانه خوردن هستند که زینب با او تماس گرفته و خبر میدهد که پای ییلدیز آسیب دیده است. هالیت سریع بلند شده و به سمت خانه می رود. اندر به شدت حرصش گرفته و مطمئن است که ییلدیز به عمد بلایی سر خودش آورده است.

 

در شرکت، ییعیت به اتاق کایا می رود. کایا در حرفهای ییعیت حس خشم و انتقام و ناراحتی را حس میکند اما دلیل آن را نمی فهمد. او بعد از رفتن ییعیت، کمی مشکوک شده و تولین را صدا میکند و میفهمد که ییعیت خودش به اصرار این کار را پیدا کرده است و آمدنش اتفاقی نبود است. او از تولین میخواهد که در مورد ییعیت بررسی کنند و اطلاعات زندگی اش را به دست بیاورند.

 

زینب و علیهان به خانه پیش ییلدیز می رسند، اما ییلدیز به عمد منتظر میماند تا هالیت نیز بیاید. علیهان به رفتارهای ییلدیز شک میکند که او عمدا کاری با خودش کرده باشد، اما زینب مثل همیشه از خواهرش دفاع می‌کند.

 

هالیت آمده و ییلدیز را به بیمارستان می برد.بعد از بیمارستان، ییلدیز با زهرا تماس گرفته و با کنایه از او میخواهد به عیادتش بیاید وگرنه در مورد رابطه او و جانر به هالیت خواهد گفت. زهرا شوکه شده و مجبور می شود به خانه برود تا ببیند ییلدیز با او چه کار دارد.

 

هالیت ییلدیز را به خانه می برد‌ . ییلدیز با مظلومیت از او میخواهد که تنهایش نگذارد. هالیت میگوید که فقط برای یک شب پیش او خواهد آمد. بعد از رفتن هالیت. زهرا به آنجا می آید. ییلدیز به زهرا میگوید که در ازای اینکه خبر رابطه او و جانر را به هالیت نگوید، او باید برای ییلدیز کاری بکند.

 

اندر که قرار است با کایا صحبت بکند، دم خانه او می رود. زنی در را باز کرده و اندر با دیدن او شوکه می شود.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *