خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه قسمت ۲۰۹ + زیرنویس فارسی و دوبله

در این مطلب خلاصه داستان قسمت ۲۰۹ سریال سیب ممنوعه را برای شما آماده کرده ایم ؛ سریال پرطرفدار Yasak Elma یکی از سریال های پرطرفدار در بین مردم ایران میباشد ؛ سیب ممنوعه سریالی عاشقانه است که بازیگرانی همچون اونور تونا ، تالات بولوت ، شوال سام ، ادا اجه ، سودا ارگنچی در این سریال زیبا ایفا نقش میکنند .

خلاصه سریال سیب ممنوعه قسمت ۲۰۹

وقتی هالیت به خونه میاد، بچه ها مشغول دیدن فیلم هستند.

اون به اونها میگه که برای شام ، مهمان دارن و لیلی قراره بیاد.

بچه ها با وجود اینکه از لیلی خوششون نمیاد بخاطر روحیه هالیت چیزی نمیگن و طبیعی رفتار میکنند.

آیسل وقتی می فهمد که لیلی قراره بیاید، پنهانی با ییلدیز تماس میگیره و با حرص این خبر را به اون میده.

ییلدیز عصبی میشه و سریع هالیت جان را حاضر میکنه تا با خودش به اونجا ببره.

توی خونه، اندر بخاطر رفتن اریم ناراحته، و نگرانه که هالیت او را دوباره اذیت نکنه.

کایا نیز به او دلداری میده و از او میخواهد که انقدر بدبین و شکاک نباشه.

ییلدیز که سوار تاکسی شده،با لیلا تماس میگیره و به بهانه اینکه قراره جایی بره، میگه که هالیت جان را به اونجا میاره.

لیلا بخاطر آمدن لیلی هول میشه و چیزی به ییلدیز نمیگه.

کمی بعد، لیلی به خونه هالیت میاد.‌

اونها بعد از سلام و احوالپرسی با بچه ها سر میز شام میرن. لیلی که سعی دارد با صحبت کردن، دل بچه ها را به دست بیاره، میخواهد شروع به صحبت کنه.

همان لحظه، ییلدیز، هالیت جان را آورده و تحویل لیلا میده و میره.

لیلا بچه را سر میز میاره و همه با او مشغول میشن و از دیدن او خوشحال میشن.

لیلی هرکاری میکنه، نمی‌تواند جلب توجه کنه و هالیت نیز تمام فکرش پیش بچه است.

لیلی حرصش میگیره اما کاری نمیتونه بکنه.

اندر توی خونه مشغول کار با لپتابه که خدمتکار او را صدا می زنه.

اون وقتی دوباره به اتاق برمیگرده، متوجه می شود که هاردش سرجاش نیست و کسی اون را برداشته.

او مطمئن می شود که کار شاهیکا است و با عصبانیت پیش اون میره و با اون دعوا میکنه.

شاهیکا مقابل کایا با مظلومیت میگه که چینن کاری نکرده اما اندر قبول نداره.

کمی بعد، کایا در گاو صندوق اتاق خواب، هارد اندر را پیدا میکنه و از آنجایی که رمز آن را فقط او و اندر دارند، به اندر تذکر میده که حواسش را جمع کنه.

اما اندر همچنان میگه که او هارد را داخل صندوق نذاشته.

در واقع، زمانی که کایا رمز گاو صندوق را عوض کرده و آن را به اندر گفته بود، خدمتکار خانه آن را از پشت در شنیده و به شاهیکا گفته بود، و شاهیکا نیز برای اینکه بین کایا و اندر را خراب کنه، چنین کاری کرده بود.

اندر با خودش کلنجار رفته و حدس میزنه که خدمتکار با شاهیکا همدست باشه .

برای همین او با خدمتکار دیگه ای تماس گرفته و خدمتکار قبلی را رد میکنه.

صبح هنگام صبحانه‌ شاهیکا از دیدن خدمتکار جدید جا می خوره و اندر با خوشحالی به اون نگاه میکنه.

شاهیکا به خانه لیلی میره تا در مورد شام خانه هالیت سوال کنه.

وقتی لیلی ماجرای بچه و ییلدیز را میگه، شاهیکا میگه که ییلدیز حتما از کسی خبر اومدن لیلی را فهمیده و به عمد بچه را آورده.

او مطمئن میشه که این کار آیسله.

با این حال، از لیلی میخواهد که یه تلاشش ادامه بده و هالیت را در دستان خود نگه داره.

اندر پیش نادر میره و در مورد تدارکات تولد ییلدیز با او صحبت میکنه.

شب، اندر به بهانه صحبت و درد و دل با ییلدیز به خونه او رفته و به اصرار او را با خودش بیرون میاره.

سپس امیر و جانر و مادر ییلدیز سریع آماده شده و تا به سمت رستوران محل تولد ییلدیز حرکت کنند.