خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه قسمت 312
در این مطلب خلاصه داستان قسمت 312 سریال سیب ممنوعه را برای شما آماده کرده ایم ؛ سریال پرطرفدار Yasak Elma یکی از سریال های پرطرفدار در بین مردم ایران میباشد ؛ سیب ممنوعه سریالی عاشقانه است که بازیگرانی همچون اونور تونا ، تالات بولوت ، شوال سام ، ادا اجه ، سودا ارگنچی در این سریال زیبا ایفا نقش میکنند .
حسنعلی روی زمین افتاده و در حال خفه شدن است. شاهیکا بی اعتنا و با پوزخند بالای سر او ایستاده است. همان لحظه، سدایی از طبقه بالا پایین آمده و با نگرانی بالای سر حسنعلی می رود. شاهیکا نیز سریع خودش را مضطرب نشان میدهد. سدایی نبض حسنعلی را گرفته و میگوید که او مرده است. شاهیکا میگوید که نمیداند چه شده و گریه میکند. سدایی با آمبولانس تماس میگیرد و آنها جنازه حسنعلی را بیرون میبرند. شاهیکا با خوشحالی سر میز نشسته و میخواهد با چاتای تماس بگیرد و خبر مرگ پدرش را بدهد. همان لحظه حسنعلی از پشت سر شاهیکا آمده و گوشی را از دست او میگیرد. شاهیکا شوکه می شود.
حسنعلی یادش می آید که اندر پیش او آمده و گفته بود که شاهیکا از نقشه حسنعلی با خبر شده و حتما قصد کشتن او را خواهد داشت. سپس با حسنعلی نقشه کشیده و از او میخواهد که اتاق شاهیکا را بگردند و سم را پیدا کنند و آن را با آب عوض کنند. سدایی نیز در آشپزخانه دوربین گذاشته و صحنه ریختن سم در غذای حسنعلی ضبط شده است. حسنعلی فیلم را به شاهیکا نشان میدهد و میگوید که میتواند به جرم اقدام به قتل از او شکایت کند. سپس برکه توافق طلاق را مقابل او گرفته و از او امضا میخواهد. شاهیکا به ناچار و با اکراه برگه را امضا میکند. او از اینکه رکب خوردن به شدت عصبی است.
هنگامی که چاتای و افراد خانه برمیگردند، متوجه رفتن شاهیکا شده و حسنعلی میگوید که آنها تصمیم به طلاق گرفته اند. بقیه از این تصمیم ناگهانی متعجب می شوند. ییلدیز حس میکند که داستانی وجود دارد. آسمان از این قضیه خوشحال می شود و سعی دارد برای حسنعلی دلبری کند.
شاهیکا با چمدان خود دم خانه اندر می رود و میگوید که حسنعلی برای او نقشه کشیده و قصد طلاق دارد، و او نیز مدتی میخواهد در خانه اندر بماند. اندر و جانر از آمدن او کلافه می شوند، اما چیزی به رویشان نمی آورند.
روز بعد، همسایه دم خانه چاتای آمده و میگوید که شب گذشته آمبولانس دم خانه آمده بود و جنازه ای بیرون برده اند. ییلدیز و چاتای متعجب می شوند. حسنعلی چنین چیزی را انکار میکند و میگوید که حتما اشتباه دیده اند.
حسنعلی تصمیم میگیرد تا پیدا کردن خانه، به یکی از خانه باغ هایشان نقل مکان کند.
شاهیکا متوجه موضوع می شود و از حیاتی میخواهد که آدرس خانه جدید حسنعلی را پیدا کند، سپس با حیاتی به آن خانه باغ می رود تا بتواند در آنجا دستگاه شنود کار بگذارد. او از حیاتی میخواهد تا سر خدمتکار را گرم کند. سپس خودش داخل اتاق خواب حسنعلی می رود. عمر که به خانه رفته ، به اتاق می رود و شاهیکا را می بیند. شاهیکا هول شده و دستگاه شنود را پنهان میکند و میگوید که برای بردن وسایلش به آنجا آمده . درب اتاق بسته شده و به خاطر خراب بودن دستگیره، آنها در اتاق زندانی می شوند. کمی بعد حیاتی دنبال شاهیکا میگردد و در را باز میکند. شاهیکا بیرون آمده و می رود.
فریده حاضر شده و به آرامگاه می رود. او سر خاک دختر چند ماهه اش، حسنعلی را میبیند و متعجب می شود. حسنعلی میگوید که او نیز هرسال، در روز سالگرد دخترشان به آنجا می رود. آنها کمی با یک یکدیگر صحبت کرده و گذشته ها را یادآوری میکنند.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال سیب ممنوعه قسمت 312 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال سیب ممنوعه قسمت 313 مراجعه فرمایید .
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم