خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه قسمت 327
در این مطلب خلاصه داستان قسمت 327 سریال سیب ممنوعه را برای شما آماده کرده ایم ؛ سریال پرطرفدار Yasak Elma یکی از سریال های پرطرفدار در بین مردم ایران میباشد ؛ سیب ممنوعه سریالی عاشقانه است که بازیگرانی همچون اونور تونا ، تالات بولوت ، شوال سام ، ادا اجه ، سودا ارگنچی در این سریال زیبا ایفا نقش میکنند .
اندر و ییلدیز با یکدیگر قرار میگذارند تا سر از کارهای حسنعلی در بیاورند و با او مقابله کنند.
فریده پیش حسنعلی به شرکت می رود و در مورد صحبت کردن او با ییلدیز سوال میکند. حسنعلی میگوید که با ییلدیز صحبت کرده و او را نصیحت کرده است تا دیگر کار اشتباهی نکند. حسنعلی سعی دارد با فریده صمیمی بشود و دست او را میگیرد. فریده عصبی شده و دست خود را پس میکشد و به حسنعلی میگوید که حد خودش را بداند و بین آنها هیچ چیزی وجود ندارد، و همین مقدار ارتباط هم به خاطر چاتای وجود دارد. سپس می رود.
حسنعلی پیش کایا رفته و در مورد تصمیم او برای فروش سهام سوال میکند. کایا میگوید که مدارکی که خواسته بود هنوز به دستش نرسیده است و سدایی به تاخیر می اندازد. حسنعلی میگوید که خودش پیگیری میکند.
ییلدیز و اندر به کافه می روند تا در مورد حسنعلی صحبت کنند. اندر از ییلدیز میخواهد که به طریقی گوشی حسنعلی را به آنها برساند تا در آن برنامه ای برای شنود نصب کنند. ییلدیز تصمیم میگیرد برای شب حسنعلی را به خانه دعوت کند.
زنی به اسم فیضا برای دیدن چاتای به شرکت می رود. او دوست دختر سابق چاتای بوده است و ۶ سال از آخرین دیدارشان میگذرد. چاتای با دیدن فیضا متعجب شده و از او استقبال میکند. فیضا به او توضیح میدهد که یک پسر بیمار دچار سندروم مادرزادی دارد و نمیتواند از پس هزینه های او بر بیاید و برای همین دنبال کار میگردد. چاتای میگوید که فکر کرده و به او خبر میدهد.
در خانه زهرا به عمر میگوید که او نیز میخواهد مانند جانر و امیر در باشگاه مشغول به کار بشود. عمر موضوع را به حسنعلی میگوید و حسنعلی نیز موافقت میکند.
در خانه چاتای، فریده پیش او می رود. چاتای که فکرش درگیر است، برای فریده تعریف میکند که فیضا پیش او آمده و درخواست کار کرده است. فریده میگوید که او ممکن است باعث دردسر بشود و ییلدیز به او مشکوک بشود، اما چاتای میگوید که هرچه بوده به گذشته مربوط بوده و مشکلی پیش نمی آید و بیشتر به خاطر بچه مریضش میخواهد به او کمک کند.
اندر پیش کایا می رود و در مورد برنامه آینده او سوال میکند. کایا میگوید که هنوز تصمیمش را نگرفته و شاید بخواهد به لندن برگردد. اندر از اینکه جایگاهی در زندگی کایا ندارد ناراحت می شود.
حسنعلی به خانه چاتای می رود. او گوشی خود را در جیب کتش میگذارد. ییلدیز که نمیداند چگونه گوشی را به دست بیاورد، سیستم گرمایشی را روشن میکند و فضای خانه گرم می شود. او از حسنعلی میخواهد کتش را بدهد تا ییلدیز در اتاق بگذارد. در این حین او سریع گوشی را برداشته و دم در می رود و آن را به جانر میدهد تا دوستش برنامه را در گوشی نصب کند. کمی بعد در خانه، حسنعلی گوشی اش را میخواهد. ییلدیز سریع بیرون می رود تا گوشی را تحویل بگیرد، اما هنوز کار گوشی تمام نشده و جانر گوشی خودش را که شبیه گوشی حسنعلی است به ییلدیز میدهد تا وقت بخرد. ییلدیز گوشی را داخل برده و به بهانه اینکه شارژ ندارد، آن را به شارژ می زند. کمی بعد، جانر پنهانی داخل آمده و گوشی خودش و حسنعلی را عوض میکند. همان لحظه سدایی می رسد و متوجه رفتار مشکوک و هول شده جانر می شود.
روز بعد اندر پیش ییلدیز می آید و آنها مشغول صحبت هستند. ییلدیز در مورد کایا از اندر سوال میکند و اندر با کلافگی میگوید که گویا کایا هیچ تصمیمی ندارد و به آینده خودشان فکر نمیکند.
زهرا به باشگاه رفته و آنها مشغول کار می شود. او به عمد دو دختری که چاق و بد تیپ هستند را برای جانر انتخاب میکند تا مربی آنها بشود. جانر از اینکه با آمدن زهرا به آنجا کارش سخت شده است، کلافه است.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال سیب ممنوعه قسمت 327 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال سیب ممنوعه قسمت 328 مراجعه فرمایید .
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم