خلاصه داستان سریال ترکی شعله های آتش قسمت 45

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال شعله های آتش قسمت 45  را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال شعله های آتش قسمت 1

سریال شعله های آتش قسمت 45

بعد از رفتن رویا و کنعان، اسکندر مقابل عمر می رود و می گوید: «اینو بدون که ته این کار خیلی تاریکه. متوجهش نیستین اما بزرگترین آسیب رو شما به کنعان میرسونید. »
اوزان در خانه ی عمویش نشسته و منتظر است. وقتی عمو از راه می رسد با خوشحالی به سمت اوزان می رود و او را در آغوش می گیرد و می گوید: «آخرین بار تو مراسم تشییع جنازه ی بابات دیده بودمت. » اوزان می گوید: «تو که واسه مراسم بابام نبودی عمو. منظورت چهلمشه؟ » عمو می گوید: «دیگه مشغول کار و زندگی شده بودم! » اوزان می گوید: «والا کار تو بیشتر از مشغول شدن شبیه فرار کردن بود. به بهونه ی این که کار جدید دست و پا میکنی بابام برات وام برداشته بود اما زمان بدهی ها همه جا دنبالت گشت و پیدات نکرد. » عمو فقط می گوید: «این اسمش تجارته پسرم! روزای سختی بود اما الان وضعم بهتر شده! » اوزان به او تبریک می گوید و عمو ادامه می دهد: «بالاخره ما یه خانواده ایم. خواستم به تو و مامانت کمک کنم اما هیچ وقت نخواستی. اما از اونجایی که اینجایی حتما نظرت عوض شده. » اوزان می گوید: «من ازت کمک نمیخوام. قرض میخوام و در قبالش بهت سفته میدم. » عمو می گوید: «سند برای چی پسرم؟ مگه ما غریبه ایم؟ » اوزان می گوید: «ولی زیاد هم خانواده به حساب نمیایم. من ازت قرض میخوام ولی از اونجایی که نمیتونم بعدا بهت پسش بدم، میخوام عوضش منو به کار بگیری بدون این که پولی بهم بدی برات کار میکنم تا قرضم صاف شه. » عمو زیر خنده میزند و می گوید: «بابات خدابیامرز هم همینجور بود. غرورشو حفظ میکرد! » و اضافه می کند: «بگو هرچقد میخوای برات چک بنویسم. »
رویا خیلی عصبانی است و کنعان توضیح می دهد که هیچ ارتباطی به آتش سوزی نداشته و وقتی رویا از او می خواهد قضیه همکاری اش با کایابیلی ها را توضیح بدهد، کنعان می گوید: «من نمیدونستم قراره آتش سوزی بشه. فقط میدونستم که میخوان آثار رو بدزدن. » رویا با ناراحتی به او خیره می شود که همان موقع عمر خودش را می رساند و می گوید: «من قول دادم کنارت باشم و الان اینجام تا آروم شی. » رویا با عصبانیت می گوید: «عمر حوصله این حرفارو الان ندارم چون سرم بدجور درد میکنه. فردا صبح همراه اوزان بیاین تا اون موقع صحبت کنیم. »
رویا که نگران جمره شده به او زنگ میزند تا خبری بگیرد. جمره می گوید که گونش مریض شده و مجبور است در خانه ی چلبی و پیش دخترش بماند.
وقتی اوزان و عمر با هم صحبت می کنند، عمر که نگران رویا است بلند می شود و از مغازه اش قرص سردرد برمیدارد و همراه یادداشتی جلوی پنجره اتاق رویا می گذارد. رویا با دیدن قرص و یادداشت لبخند میزند.
اسکندر به چلبی خبر می دهد که رویا و بقیه قرار نیست منصرف بشوند و حتی رویا به دردسر افتادن پدرش را هم به جان خریده است. چلبی کمی فکر می کند و می گوید: «دیگه من این کارو قبول میکنم. تو دخالت نکن. یه کاری میکنم حرف نزنه. » اسکندر که منظور او را فهمیده می گوید: «نه داداش من میخوام جلوشو بگیرم که اعتراف نکنه. بهم قول بده کاری نمیکنی. » چلبی هم قبول می کند.
بولنت پای قمار پول زیادی از دست داده و بدهی زیادی دارد. وقتی اسماعیل، کسی که بولنت به او بدهی دارد تهدیدش می کند و فقط سه هفته به او مهلت می دهد که پول را برگرداند، بولنت تصمیم خودش را می گیرد تا هرطور شده از تورمیس پول به دست بیاورد.
عمر و اوزان پول نزول خور را مقابلش پرت می کنند و شروع به کتک کاری می کنند. اما نزول خور اسلحه اش را بیرون می کشد و بعد پول را به خود اوزان برمیگرداند و می گوید: «حساب شما قبلا بسته شده. شما مشکلات بزرگتر از من دارین. برین همونو حل کنین. » اوزان هم فورا به در خانه ی چلبی میرود. چلبی مقابلش می رود و جمره هم که اسم اوزان را شنیده با تعجب خودش را می رساند. اوزان از دیدن جمره پیش چلبی ناراحت می شود و جا می خورد. اما سعی می کند خودش را کنترل کند و پول را مقابل چلبی پرت می کند و می گوید: «تو چک و سفته های منو خریدی تا با همونا علیه من شانتاژ کنی! اما به در بسته خوردی. حساب ما بسته شد! » و می رود. بعد از رسیدن به خانه، جمره به اوزان زنگ می زند و توضیح می دهد که گونش مریض شده به خاطر همین هم مجبور شده تا در خانه ی چلبی بماند. اوزان فقط می گوید: «جمره لازم نیست همه چیزو به من توضیح بدی. »

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال شعله های آتش قسمت 45 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال شعله های آتش قسمت 46 مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *