خلاصه داستان سریال ترکی شعله های آتش قسمت 70

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال شعله های آتش قسمت 70  را برایتان آماده کرده ایم. امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال شعله های آتش قسمت 70

رویا با ناراحتی و چشمان خیس از اشک پیش چیچک می رود و دعوایی که بین او و عمر گذشته را برایش تعریف می کند. چیچک از او می خواهد آرام باشد و کمی هم به عمر حق می دهد و از رویا می خواهد تا با عمر صحبت کند. رویا از این که از دیشب عمر حتی یک زنگ به او نزده، خیلی دلخور و ناراحت است.
وقتی صبح چلبی از خواب بیدار می شود و جمره را می بیند که سر میز نشسته و مشغول خوردن صبحانه است، جا می خورد و می گوید: «وقتی گونش نیست تو با من سر یه میز نمیشینی! » جمره می گوید: «دیگه اونجوری نیست. تو راه دیگه ای واسم نذاشتی. من مقاومت کردم اما نتونستم. دیگه همه چی تموم شد. تو هم باید به من اعتماد کنی تا من هم بتونم کمی نفس بکشم. » چلبی با تردید به او خیره می شود.
جمره از چلبی اجازه گرفته تا به دیدن تومریس برود، چلبی عدنان را به عنوان همراه و راننده اش می فرستد و حتی گوشی ای که شنود دارد به دست جمره می دهد. جمره هم بدون مقاومت قبول می کند. او به دیدن تومریس می رود و در مورد این که پیش چلبی امنیت جانی ندارد حرف میزند. تومریس که نگران او است، اسم چند دارو را برایش می نویسد و می گوید: «اینارو تو غذای چلبی بریز. یه چیزی مثل مورفینه. آرومش میکنه و دیگه نای دست بلند کردن روت رو هم نداره. اما دوزش رو کم کن چون تو ازمایش و اینا ممکنه تشخیص بدن که مواد مخدر استفاده میکنه و اون وقت میفهمه کار تو بوده. » جمره با خوشحالی و دور از چشم عدنان به بهانه ی خرید مسکن به داروخانه می رود و داروها را تهیه می کند.
چیچک وکلای تومریس را صدا میزند و از انها می خواهد تا همه ملک و املاکی را که تومریس به اسمش زده به اسم بولنت بزنند و وقتی وکیل پیشنهادش را رد می کند، چچیک می گوید: «مگه همه اینا به خاطر اطلس نیست؟ وقتی اطلس نباشه چه فایده ای داره؟ » و وکیل را راضی می کند.
از طرفی، اسکندر قصد دارد از حساب شرکت 20 میلیون را بردارد و با حسابدار این را در میان می گذارد. حسابدار می گوید که برای برداشتن پول از حساب شرکت باید اجازه هیئت مدیره را بگیرد. اسکندر که به فکر و چیچک و اطلس است، بدون خبر دادن به کسی پول را از حساب شرکت برمیدارد. حسابدار این خبر را به گوش چلبی می رساند و چلبی لبخند می زند و می گوید: «داداش احمقم، خودش زودتر از این که من حرکتی بزنم میخواد شرکت رو از دست بده! » همان موقع هم بولنت به چلبی زنگ میزند و می گوید که منتظر است چیچک بیست میلیون را برایش بیاورد و چلبی می فهمد همه ی این کارهای اسکندر در واقع به خاطر چیچک است.
صبح، سرکان برای رویا کاپوچینو می برد و با او صحبت می کند تا حال و هوایش عوض بشود. از طرفی عمر هم به اصرار اوزان به شرکت می آید تا با رویا صحبت کند که می بیند سرکان خم شده با دستمال لبان رویا را تمیز می کند. عمر از دیدن این صحنه ناراحت می شود و رویا به سمتش که می رود عمر می گوید: «گفتم شاید چیزی شده اومدم پیشت ولی برای تو چیزی تغییر نکرده و مثل هرروزه. کیفت کوکه! » و می رود. سرکان به رویا می گوید: «دوسش داری برو دنبالش رویا. » رویا هم می رود و سرکان عصبی به رفتنش خیره می شود. اما وقتی پشت سر عمر می رود، انها دوباره بحثشان بالا می گیرد و عمر می گوید: «تو که گفتی منو خوب نشناختی، منم تورو نشناختم. خیلی اشتباه شناختمت! »
اسکندر وارد اتاقش می رود و چلبی را می بیند. چلبی لبخند به لب می گوید: «این کار احمقانه رو به خاطر کی کردی؟! اون دختره حتی نگاهتم نمیکنه. حتی دنیارو زیر پاهاش پهن کنی، در چشم اون اندازه یه زباله هم ارزش نخواهی داشت! » اسکندر مشت را بالا می گیرد تا به صورت چلبی بزند اما مکث می کند و با نفرت می گوید: «اگه یه کلمه دیگه حرف بزنی قسم میخورم نابودت کنم! » چلبی خنده اش می گیرد و موقع رفتن می گوید:« فردا جلسه هیئت مدیره ست تا تورو از شرکت و رئیس هیئت مدیره بودن حذفت کنیم! حیف! تو بزرگترین شکست من در زندگیم هستی! » و می رود. اسکندر حالش خیلی بد می شود و تمام اتاق را بهم می ریزد. همان موقع چیچک به او زنگ میزند و می گوید که بولنت اصلا جواب تماس هایش را نمی دهد و باید پیدایش کنند. اسکندر با آن حالش راه می افتد تا بولنت را پیدا کند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال شعله های آتش قسمت 70 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال شعله های آتش قسمت 71 مراجعه فرمایید .

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم.