خلاصه داستان سریال ترکی ضربان قلب قسمت 37
همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال ضربان قلب قسمت 37 را برایتان آماده کرده ایم.
امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.
مامور عملیات به علی میگوید که نمی خواهد درگیری پیش بیاید. علی نگران وضعیت ایلول است که با آن حال داخل است.
ایلول سعی میکند با هر وسیله درمانی که پیدا میکند به مجروحین کمک کند.
نظیف آماده شده و او را به دیدن دخترش میبرند.نظیف میخواهد برگه ها را امضا کند که بتواند جان چند نفر را نجات بدهد.ایپک به او میگوید :«تو میتونی قلب رو برداری.»
نظیف میگوید «« نه چنین چیزی نمی خواهم که وقتی دخترم را دفن میکنم ، قلبش در سینه من باشد.» آغوز به ایپک تذکر میدهد که اصرار نکند.ایپک میگوید :«نمی خواهم با احساساتی شدن شانس زندگی را از دست بدهد.» آغوز میگوید :«اشتباه میکنی.بدون اون فررند ، اون پدرعلاقه ای به زندگی ندارد.»
ایلول و جهان به پیکو ماساژ قلبی میدهند ،اما بیفایده است و او میمیرد.جهان به ندیم حمله میکند و گلاویز میشوند.ندیم به جلال میگوید که اورا بزند.دست جلال میلرزد و میخواهد شلیک کند. پسربچه ای که در بنگاه بود و پشت صحنه آنها ایستاده بود و گلوله میخورد.علی مضطرب میشود. آن دو جوان درمانده و عصبی هستند.ایلول داد میزند:« یک نفر را کشتید و الان این بچه هم میمیرد. باید او را به بیمارستان برسانیم.» ایلول به علی زنگ میزند و میگوید اینجا یک بچه زخمی هست.علی و پلیس حاضر میشوند که آنها را بیرون بیاورند.ایلول بچه را بغل میکند و بیرون میبرد.علی ایلول را بطرف امبولانس هل میدهد و میگوید من بجای ایلول میایم کمک کنم.علی به داخل میرود و به مادر بچه میگوید که پسرش خوب است تا نگران نباشد. ندیم اسلحه را بطرف جهان گرفته .جلال حالش بدتر میشود. علی میگوید:« اگر تا ده دقیقه دیگر دوستت را نبریم او میمیرد.»
ندیم میکوید اگر اوبه بیمارستان برود منهم به زندان میروم.
علی میکوید چاره دیکری ندارید. آنها عملیات نجات را شروع میکند.
نظیف با دخترش خداحافظی میکند. ایپک دوباره به او برای برداشتن قلب رویا اصرار میکند.و او باز هم رد میکند و میگوید ان را به کسی بدهید که عمر طولانی داشته باشد.
مامورها آنجا را محاصره میکنند. علی و جهان به جلال ماساژ قلبی میدهند.گاز اشک اور داخل میندازند.ندیم مقاومت میکند و زخمی میشود و درگیری تمام میشود.علی و ایلول همدیگر را بغل میکنند.علی میگوید:« همش بهت میگم خودت رو تو دردسر ننداز ولی تو گوش نمی کنی.»
آلپ به صمد زنگ میزند و میخواهد به خانه او برود ، ولی صمد میگوید :« من دیگه اونجا نیستم و من همم دنبال خونه دیگه ای میگردم.»
آلپ با خودش میگوید مریض بودم ، بی خانمان هم شدم.
ودات پیش ایپک میآید و سراغ ایلول را میگیرد .ایپک میگوید:« من گفته بودم اینجا نیایی و به پلیس تحویلت میدم».ودات میگوید :«تا ایلول را نبینم از اینجا نمیرم.»
ایپک او را پیش مادرش میبرد . ودات به نسرین میگوید :«چه کسی این بلا را سرت اورده است؟» نسرین میگوید :«تو اول منو کتک زدی بعد هم منو زیر ماشین انداختی.» ودات داد میزند که چرا دروغ میگویی و عصبانی میشود. ایپک به پلیس زنگ میزند.
اسما به آلپ زنک میزند .اسما از او دلخور است. آلپ میگوید من اینروزها مشکلاتی داشتم و میخواستم بهت بگم.میتونم مدتی خانه شما بمانم؟ اسما با تعجب میپرسد:«خانه من و ایلول بمانی؟» آلپ پاسخ میدهد :«اره…..»
علی و ایلول به بیمارستان برمیگردند و علی میرود که وسایل او را بیاورد تا برای استراحت به خانه برود.صمد علی را میبیند و میگوید اسرا دنبال شما میگردد.
استاد سلیم کارها و رفتارش عحیب شده است وهمه چیزها را پرت میکند.علی میرود که به او سر بزند. ایلول منتظرش هست و میخواهد به اسما زنگ بزند که میبیند پلیس ها ودات را میبرند. ودات میگوید:« ایلول ..من کاری نکرده ام…».گوشی ایلول زنگ میزند و مردی میگوید :« من وکیل ضیا هستم و باید در مورد مسله مهمی با شما حرف بزنم.اگر ممکنه بیایید..».ایلول فکر میکند که حتما اخراجش میکنند.
سلیم دچار افسردگی شده و گریه میکند.علی پیش او میرود .سلیم میگوید:«من دستم و شغلم را از دست داده ام.» علی میگوید که من نمی توانستم تو را هم از دست بدهم. نظیف پیش آغوز میرود و از او خواهش میکند تا آن کسی را که قلب دخترش را به او داده اند، را به او نشان بدهد.
آغوز قبول میکند.او دختر پانزده ساله ای هست.نظییف او را بغل میکند و صدای ضربان قلبش را گوش میکند.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ضربان قلب قسمت 37 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال ضربان قلب قسمت 38 مراجعه فرمایید .
برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم